از این روزها که می‌گذرد

ح پیام داده که چرا وبلاگ نمی‌نویسی؟ اولین جوابی که به ذهنم رسید این بود: نمی‌دانم، بعد گفتم که بهش فکر می‌کنم؛ پیامش خیلی انگیزه‌بخش بود، به خودش هم گفتم که اگر رها همان موقع بیدار نشده بود، پیامش آن‌قدر انگیزه‌بخش بود که ارزیابی آن

بیشتر بخوانید
آمریکا و سال‌های پیش رو

به نظرم میزان شباهت تکان‌‌دهنده است، میزان شباهت رای آوردن احمدی‌نژاد با پیروزی ترامپ، همان‌قدر ناباورانه، بهت‌آور و البته ترسناک؛ همان‌قدر که عده‌ای خاتمی را با احمدی‌نژاد مقایسه می‌کردند و هی از خودشان می‌پرسیدند چطور ممکن است، آخر چطور ممکن است مردمی که چهار سال

بیشتر بخوانید
چه کسی باور می‌کند؟

چندی پیش کلیپ «ما ایستاده‌ایم» در شبکه‌های مجازی دست به دست می‌شد نه به خاطر محتوایش بلکه به خاطر هزینه یک میلیاردی‌اش که گویا صدای خیلی‌ها را درآورده بود. همان‌وقت فکر کردم اگر فرضا هزینه این‌قدر نباشد و کمتر باشد، آدم با چه ابزاری، با

بیشتر بخوانید
مکانیزم خودتنظیم‌‌‌‌بخش: درباره پیامد ناخواسته اما ثمربخش بازار پایان‌نامه‌های تقلبی و مقالات جعلی

سال تحصیلی که شروع شده است، «جمعی از اساتید، پژوهشگران و دانشجویان تحصیلات تکمیلی» نامه نوشته‌اند به رئیس‌جمهور که بله نویسندگان این نامه «به نمایندگی از جامعه‌ علمی» از «جنابعالی و سایر نهادهای مسئول (نظیر مجلس شورای اسلامی و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) موکدا

بیشتر بخوانید
نماینده ما

پنجاه سال پیش قیصر تعصب و غیرت و مردانگی‌اش را با ریختن خون کسانی که قاتل و متجاوز می‌دانست، به رخ می‌کشید و حالا عماد در واکنش به آزار زنش، می‌خواهد با رو کردن ماجرا، آزاردهنده را از چشم خانواده‌اش بیندازد. سناپور به درستی اشاره

بیشتر بخوانید
در سفر

آبگرم قوتورسویی، امیر رفته است آبگرم، رها خوابیده است و من فکر کردم بنویسم. یک‌شنبه بعد از ظهر راه افتادیم و این سه چهار روز را در دامنه‌های سبلان بوده‌ایم کلا، هی هم آبگرم رفته‌ایم این چند روز، امیر بیشتر و من کمتر، حتی رها

بیشتر بخوانید
اولین روز تابستان

امروز اولین روز تابستان است، صبح رفتم دانشگاه با یکی از اساتید راجع به برنامه‌های گروه مدرسی حرف بزنم، استاد خواب ماند و من هم برگشتم خانه؛ می‌توانستم بمانم و کار کنم، برگه‌ها را تصحیح کنم یا داوری‌‌های به تاخیر افتاده‌ی مقاله‌ها را انجام دهم

بیشتر بخوانید
همین حالا

گفتم بنویسم، همین حالا که این‌جا نشسته‌ام، نزدیک افطار روی یکی از صندلی‌های پارک نزدیک خانه. با امیر بحث‌مان شد و من طبق قول و قرارِ این چند وقت اخیرمان از خانه زدم بیرون، آمدم این‌جا توی پارک و یاد یکی از پست‌های خیاط‌باشی افتادم،

بیشتر بخوانید
دوره‌ات گذشته مربی

بادیگارد فیلم تاریخ گذشته‌ای است، مال همان ده پانزده سال پیش است، حالا برداری با دانشمند هسته‌ای هم بزک‌اش کنی به روز نمی‌شود، قهرمان‌هایش تاریخ گذشته‌اند درست مثل قهرمان‌های فیلم‌های کیمیایی که بیش از حد تاریخ گذشته و بی‌ربط‌اند، حالا هی کیمیایی بردارد رنگ و

بیشتر بخوانید
پارسال همین موقع

امروز رها یک‌ساله می‌شود، پارسال همین موقع‌ها بود که راه افتادیم سمت بیمارستان، یکی دو ساعت قبل هم رفته بودیم و گفته بودند هنوز وقتش نشده بروید یکی دو ساعت دیگر بیایید، حال من؟ چیزی که یادم می‌آید فقط درد است و اضطراب، دردها از

بیشتر بخوانید