تفکر انتقادی

سرنوشت جامعه‌شناسی در ایران سرنوشت عجیبی است و خودش مصداقی از این واقعیت اجتماعی است که چطور پدیده‌ها، حتی از نوع علم و دانشی که درصدد فهم و تبیین معتبر جهان است، در زمینه‌های اجتماعی متفاوت و تحت‌تاثیر مقتضیات اجتماعی هر جامعه‌ای، شکل و رنگی خاص و گاه مشابه مورد جامعه‌شناسی در ایران، شکلی معوج، با محتوایی درتضاد با آموزه‌های بینادین این علم به خود می‌گیرد. علمی بازاندیشانه و ماهیتا انتقادی که حتی بنیادهای مدرنیته و روشنگری را با همه‌ی مشروعیت و پذیرفتگی‌شان به چالش کشیده است، در ایران به تکرار بی‌پایان غرغرهای عامیانه تبدیل شده است. چرا و چطور چنین استحاله‌ای رخ داده است؟

به نظرم موضوع برآمده از زمینه‌ی اجتماعی شکاف و تضاد تاریخی میان دولت و جامعه در ایران است. درمیانه‌ی چنین تضادی قابل فهم است که جامعه‌شناسی سمت جامعه بایستد و خود را در نقد و مطالبه‌گری از دولت همسو و همراه با جامعه ببیند. وضعیت وقتی مساله‌مند می‌شود که آن تضاد به اندازه‌ای تشدید شده است که هرنوع نقدی نسبت به خود جامعه و باورهای رایج در آن، شکلی از همدستی و حمایت یا به قولی سفیدشویی از دولت قلمداد شده و این است که مواجهه‌ی علمی که قرار بوده اصلی‌ترین منتقد شهود عامیانه(۱) درباب واقعیت باشد، به تکرار پرسروصدا‌ی همان باورهای عوامانه درباب واقعیت تبدیل شده است، گیریم در نسخه‌های پرزرق‌ و برق‌تر با مفاهیم و زبان جامعه‌شناسی هم بزک شده باشد.

مساله این است که این به اصطلاح تحلیل و تبیین‌های همسو با باورهای رایج در جامعه که معمولا لایک و جیغ و دست و هورا هم برای گوینده‌اش فراهم می‌کند، گرچه ظاهری انتقادی نسبت به دولت و سیاست‌های حاکم دارد اما نسبت به باورهای رایج در جامعه که عمدتا برامده از شهود عامیانه در باب واقعیت است، مواجهه‌ای سراسر غیرانتقادی داشته و کمترین ربط و نسبتی با بینش جامعه‌شناختی در باب تبیین و چرایی شکل‌گیری واقعیت اجتماعی ندارد. درواقع همان غرغرهای عوامانه‌ی درون تاکسی و مهمانی‌های خانوادگی است که در بهترین حالت در زرورق مفاهیم جامعه‌شناختی پیچیده شده است.

درواقع اگر جامعه‌شناسی در ایران بخواهد در قالب محتوای اصیل و انتقادی خود پدیدار شود ناگزیر لست به همان اندازه که دولت و سیاست‌های حاکم را نقد می‌کند، نسبت به باورهای رایج و شهود عامیانه هم موضعی انتقادی داشته باشد اما فضای قطبی‌شده‌ میان دولت و جامعه ایفای چنین نقشی را بسیار دشوار و پردردسر می‌سازد.

به‌ بهانه‌ی مرور این مصیبت گریبانگیر جامعه‌شناسی در ایران و ضرورت چاره‌جویی برای آن فکر کردم این درس‌گفتارهای “تفکر انتقادی” ارایه شده توسط دکتر حسن فتح‌زاده، دانشیار فلسفه‌ی دانشگاه زنجان را با مخاطبان این صفحه به اشتراک بگذارم بلکه در مسیر فروبسته‌ی دانشجویان و علاقمندان به جامعه‌شناسی و اندیشه‌ورزی روزنه‌ای باز شود.

۱. common sense

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *