جنبش اجتماعی زنان و اعتراضات

کانون اندیشه جوان سری جدید نشست‌های کرسی آزاداندیشی را با عنوان مجموعه نشست‌های معرکه در سال ۱۴۰۱ برگزار کرد. در دومین برنامه از این سلسله نشست‌ها که در روز ۹ بهمن ۱۴۰۱ و با موضوع اعتراضات اخیر جامعه ایران برگزار شد، بهاره آروین به‌عنوان میهمان حضور یافت. وی در این نشست که ابوالفضل اقبالی پژوهشگر مطالعات جنسیت و خانواده میزبانی آن را به عهده داشت، به بحث پیرامون جنبش اجتماعی زنان و اعتراضات پرداخت. خلاصه‌ای از مباحث مطرح شده در این نشست در پی می‌آید و برای تماشای نسخه کامل این گفت‌وگو می‌توانید به سایت آپارات مراجعه فرمایید.

در ابتدای این نشست بهاره آروین در پاسخ به این سؤال که آیا زنان در اعتراضات اخیر نقش محوری داشتند، اظهار داشت: برای پرداختن به این موضوع و نسبت زنان با اعتراضات اخیر لازم است این اعتراضات را در بستر بلندمدت‌تری بررسی کرد. به نظر می‌رسد در اعتراضات اخیر سه دسته عامل بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت تأثیرگذار بودند. عوامل کوتاه‌مدت عواملی هستند که در کمتر از یکی دو سال گذشته اتفاق افتادند و برای بروز این اعتراضات زمینه‌سازی کردند. عوامل میان‌مدت اتفاقات پنج تا ده سال گذشته و عوامل بلندمدت به بیش از این دوران و حتی بیش از دوره حاکمیت جمهوری اسلامی برمی‌گردد. برخی تحلیل‌گران اعتراضات اخیر را صرفاً ناظر به موضوع زنان نمی‌دانند و به یک معنا کلیت نظام جمهوری اسلامی را حاوی ناکارآمدی‌های می‌دانند که موجب اعتراضات شده است. به اعتقاد من علل بلندمدت زمینه‌ساز اعتراض ناظر به ضعف حکمرانی در عرصه‌های مختلف است که هر بار یکی از آنها محور اعتراضات قرار می‌گیرد و این مسأله که تنها وقتی اعتراضات دیده می‌شود که به سطح خیابان کشیده شود کمی ناامیدکننده است.

وی افزود: یک ماه پیش از این در ماجرای ون گشت ارشاد حدود دو میلیون استوری در کمتر از یک هفته در مخالفت با حجاب اجباری توسط کاربران اینستاگرام گذاشته شد و یکی دو ماه قبل از آن کارزار مخالفت با طرح صیانت بیش از یک میلیون امضا در فضای مجازی جمع کرد. این نشان می‌دهد ما در کشور یک پتانسیل اعتراضی پررنگ داریم، بسیاری از این اعتراضاتی که تاکنون رخ داده واکنشی بودند اما اینکه در این مسأله اخیر اعتراضات به خیابان کشیده شد به نظر من به عللی غیر از حوزه زنان برمی‌گردد و زمینه‌ساز اصلی آن ضعف حکمرانی در عرصه فرهنگ و رسانه است. در مجموع می‌توان گفت آن چیزی که باعث اعتراضات اخیر شد بروز اعتراضات انباشته و ضعف حکمرانی در عرصه فرهنگ به‌خصوص در حوزه احقاق حقوق زنان بود.

در ادامه دکتر اقبالی پیرامون علل اعتراضات اخیر و نقش زنان در آن، ابراز کرد: صحبت‌های خانم دکتر را با وجود اختلافات جزئی، به‌طور ضمنی تایید می‌کنم. روندهای بلندمدتی که ناشی از ضعف‌های سیستم حکمرانی است، واقعیتی است که نمی‌توان آن را انکار کرد و این واقعیت انباشتی از نارضایتی اجتماعی را تولید می‌کند و در مواقعی موجب اعتراض و آشوب در کشور می‌شود اما مسئله این است که ضعف سیستم‌های حکمرانی در تمام دنیا یک پدیده نرمال است، در تمام دنیا سیستم‌های حکمرانی چالش‌ها، ناکارآمدی‌ها و اختلال‌هایی دارند اما لزوماً این ناکارآمدی‌ها منجر به چنین اعتراضات گسترده‌ای نمی‌شود. اعتراضات اجتماعی به ویژه در کشور ما صرفاً ناشی از چالش‌های حکمرانی نیست به این دلیل که در کشور ما حداقل بعد از انقلاب اسلامی یک جریان موازی با حکمرانی داخلی روی افکار عمومی مردم و ایجاد احساس و ادراک نسبت به زیست و مسائل پیرامون‌شان کار می‌کند.

وی ادامه داد: ادراک مردم نسبت به وضع معیشت، آزادی، حقوق و غیره صرفا توسط سیستم حاکمیت ساخته نمی‌شود بلکه یک جریان موازی که در تقابل با فضای داخلی است بعد از انقلاب شکل گرفته و بعد از اقدامات نظامی و جنگ تمام تخم‌مرغ‌هایش را در سبد افکار عمومی گذاشته است. این جریان به این نتیجه رسیده که تنها گزینه مقابله با جمهوری اسلامی که مهم‌ترین دشمنش است این است که فاصله میان سیستم حاکمیت و مردمش را افزایش بدهد. یکی از مهم‌ترین سرمایه‌های جمهوری اسلامی سرمایه اجتماعی آن و مردمی است که همیشه پای کار انقلاب بودند، جنگ را مدیریت و تحریم‌ها تحمل کردند، دشمن جمهوری اسلامی به‌خوبی می‌داند که برای فائق آمدن بر این نظام باید سرمایه اجتماعی آن را بگیرد. اساساً تمام اتفاقاتی که بعد از نیمه دهه هفتاد در کشور رخ داده است در راستای همین پروژه جدا کردن مردم از حاکمیت و مدیریت افکار عمومی بوده است.

اقبالی با بیان اینکه در کشور ما چالش‌های حکومت به‌واسطه رسانه ضریب چند برابری می‌گیرد، ابراز داشت: در ایران احساس نسبت به ناکارآمدی‌ها با بازیگری رسانه و روایت‌های رسانه‌ای جابه‌جا می‌شود. اتفاقاتی که در کشورهای دیگر یک پدیده نرمال محسوب می‌شوند در کشور ما به‌واسطه ساماندهی رسانه‌ای تبدیل به آشوب خیابانی می‌شوند. در ماجرای مهسا امینی تمام اپوزوسیون جمهوری اسلامی به‌صورت هم‌افزا با هم متحد شدند، چنین اتحاد و هم‌افزایی و جبهه‌گیری یکپارچه‌ای از بعد از جنگ تا کنون رخ نداده بود. مدیریت افکار عمومی که توسط رسانه‌های معاند صورت می‌گیرد را نمی‌توان در تحلیل‌ها نادیده گرفت. در ماجرای اخیر من محوریت، عاملیت و سهم داشتن زنان را ندیدم، بازیگر اصلی این اعتراضات زن نیست.

آروین با بیان اینکه عملکرد عامل خارجی در وقایع اخیر با وقایع گذشته تمایز قابل‌توجهی داشت، اظهار کرد: این بار عوامل دشمنان خارجی با همه آنچه که در توان دارند، سازمان یافته، سیستماتیک و بدون هیچ نوع لفافه به میدان آمدند. این حجم از همکاری دشمنان در این مسئله نشان می‌دهد که این بار فضا متفاوت است و به ریشه اعتراضات برمی‌گردد. من در این مسئله با آقای دکتر مخالف هستم، علی‌رغم اینکه نقش عامل خارجی در اعتراضات اخیر بسیار پررنگ‌تر از گذشته بود اما عامل اصلی را در ضعف حکمرانی می‌دانم. ضعف حکمرانی هم خاص جمهوری اسلامی نیست. به اعتقاد من یکی از این ضعف‌های حکمرانی داشتن خطوط قرمز است که در اعتراضات اخیر هم به‌صورت نمادین شکسته شد. دومین ضعف حکمرانی ضعف در عرصه رسانه است. ما در عرصه رسانه باختیم. سؤال من از آقای دکتر این است که شعار زن زندگی آزادی از چه خلأهایی برخاسته است و این شعار چه چیزی را نشان می‌دهد؟

اقبالی عنوان کرد: من با این صحبت خانم دکتر موافقم که ما بستر فراهمی برای اعتراض و پیگیری مطالبات مردمی و گفت‌وگوی میان مردم و حاکمیت نداریم و اگر هم هست بسیار کم است. هر زمان که مردم خواستند یک مسئله‌ای را پیگیری کنند از آن‌طرف دشمن خارجی روی آن سوار شد، به همین دلیل هم نظام نسبت به آن موضع گرفت و به جای اینکه روی میز نخبگان اجتماعی و قوه عاقله حکمرانی بیاید به سبد امنیتی‌ها رفته است، چراکه اساساً خیابان قلمرو امنیتی‌ها است. موافق هستم که این رویه را باید اصلاح کرد اما در وقایع اخیر تفاوت ماهوی که به نظر می‌رسد، محوریت نسل دهه هشتادی و مطالبات آنها و ادراک‌شان نسبت به واقعیت زندگی است. در سنین نوجوانی و ابتدای جوانی شور و نشاط و زندگی در لحظه مسئله است و نوجوان بیشتر ناظر بر شورانگیزی لحظهه‌ای‌اش می‌اندیشد و به همین دلیل احساس می‌کند محدودیت‌ها و قیود دست و پایش را بسته است. از طرف دیگر ادراک نوجوان توسط رسانه‌ها ساخته می‌شود و اصلاً درکی از جهان حقیقی بدون واسطه رسانه ندارد، رسانه‌ای که روایت وارونه از آزادی‌های اجتماعی در ایران ارائه می‌دهد.

وی افزود: نسل دهه هشتادی متولدین بعد از سیاست‌های کنترل جمعیت در ایران هستند و به همین موازات گفتمان جدیدی در خانواده‌ها شکل گرفته و پدرسالاری جای خود را به فرزندسالاری داده است. این نسل در خانه و مناسبات خانواده سرور بوده و به همین دلیل لحظه جدایی از خانه و ورود به جامعه که پر از محدودیت‌های اجتماعی است در ادراک این نسل لحظه پرمشتقت و اعصاب خردکنی است. این نسل کرنش‌گر نیست، عصیان‌گر است و این ویژگی هم خوب است و هم بد، هم فرصت است و هم تهدید. ماهیت بخشی از اعتراضات اخیر نیز به این مسئله برمی‌گردد.

ایشان یادآور شد: اما درباره اینکه ما در رسانه باختیم، باید گفت ماهیت جنگ سخت با ماهیت جنگ شناختی متفاوت است. در جنگ سخت جبهه دشمن مشخص است اما در جنگ شناختی مرزبندی‌ها مشخص نیست، از طرفی هم ظرفیت‌های رسانه‌ای ما نسبت به دشمنان کاملاً نابرابر است. ما در فضایی رقابت می‌کنیم که زمین بازی دشمن است. برای مثال ما نمی‌توانیم از حاج قاسم که یک ظرفیت فرهنگی عظیم است در فضای مجازی سخن بگوییم و اگر درباره حاج قاسم، شاهچراغ یا جمهوری اسلامی مطلبی بگذاریم ما را محدود می‌کنند اما در مقابل آموزش انواع خشونت و ساخت کوکتل مولوتوف و نارنجک را بر خلاف پروتکل‌های خودشان به‌راحتی عرضه می‌کنند.

اقبالی نیز در ادامه با بیان اینکه شعار زن زندگی آزادی شعار جریان اعتراضات اخیر نیست، مطرح کرد: این جریان خود را با شعار زن زندگی آزادی نشان داد، این‌طور نبود که یک جریانی باشد و از دل مطالبات به شعار تبدیل شود. یک هشتگی از قبل آماده شده بود و ربات‌هایش هم ساخته شده بود و آمد روی این اتفاقات سوار شد. به‌لحاظ حجم میدانی هم اعتراضات اخیر اتفاق بزرگی نبود. البته تقلیل دادن آن خطر است اما به‌لحاظ گستردگی قابل مقایسه با اتفاقات گذشته نیست بلکه به‌لحاظ عمق رسانه‌ای بسیار بی‌سابقه بود. با وجودی که لیدری این اتفاقات کمی به‌سمت زنانه شدن رفته بود اما ماهیت جریان زنانه نبود.

آروین نیز در ادامه گفت: من قبول ندارم که خیابان عرصه امنیتی‌ها است که اگر باشد تبدیل به یک پاشنه آشیل می‌شود. گستردگی را نباید در کف خیابان دید باید در پتانسیل اتفاقات دید، همه آن دو میلیون استوری که فیک نیست، این اعتراضات را باید دید. خیابان همیشه عرصه‌ای بوده که از زن‌ها دریغ شده و امن‌ترین جا برای زنان خانه معرفی شده است. شعار زن زندگی آزادی دقیقاً مخالفت با همین مسئله است، خیابان را نباید از زنان دریغ کرد. من برخلاف آقای دکتر این جنبش را دهه‌هشتادی نمی‌دانم، در همه جنبش‌ها جوانان جلو هستند. جنس مطالبه این اعتراضات محدود به حجاب نیست بلکه رفع محدودیت‌های سبک زندگی است. زنی که نظام جمهوری اسلامی ترسیم کرد زن مبارز مسلمانی بود که در عرصه عمومی حضور داشت اما نمی‌توانست به لوازمش پایبند باشد، حضور زن در عرصه عمومی پیامدهای ناخواسته‌ای دارد که لزوماً با آن تصویر اولیه سازگار نیست.

وی افزود: شعار زن زندگی آزادی اصلی‌ترین شعار این جنبش است و هیچ شعار دیگری اصالت این شعار را ندارد و نقطه‌ای است که می‌توان روی آن ایستاد و گفت‌وگو را شکل داد. علت اینکه ما در عرصه رسانه می‌بازیم این است که ما ظرفیت بخشی از جامعه را نداریم.

اقبالی در ادامه بیان کرد: اساساً طرح مسئله زن در پسا جمهوری اسلامی بیشتر با انگیزه‌های سیاسی بوده است تا مدنی اجتماعی و مسائل پیرامون زن در جامعه ایرانی در یک سیر طبیعی مطرح نشده است و اوج فعالیت جریان فمینیسم در ایران اواسط دهه هفتاد با روی کار آمدن گفتمان سیاسی اصلاحات است که رویکرد غالبش نوعی نفی کارآمدی دین در عرصه جامعه بود. من نمی‌گویم تکوین فمینیسم یک تکوین سیاسی است اما آن چیزی که تحت عنوان بدنه اجتماعی با محوریت زن مطرح می‌شود کاملاً ذیل سایه سیاست تعریف می‌شود. من قبول دارم که زن زندگی آزادی شعار قابل گفت‌وگویی است و یک اقدام معطوف به تزریق عقلانیت به جامعه است اما معتقدم این شعار جامعه زنان را نمایندگی نمی‌کند. اتفاقات اخیر ماهیتاً یک کنش زنانه نیست، رکاکت کلام و این حجم از خشونت از زنان سر نمی‌زنداز نظر من شعار مطالبات زن زندگی آزادی، کاملاً مردانه است.

آروین در واکنش به این تحلیل اقبالی آن را عجیب دانست و گفت: اینکه آقای دکتر فرمودند اصلاحات پروژه‌ای بود برای القای ناکارآمدی دین، عجیب است. اتفاقاً پروژه اصلاحات در پی این بود که روایتی از اسلام ارائه دهد که با دموکراسی سازگار باشد. من با این جمله که فرمودند فمینیسم سیاسی است نیز مخالفم، از این جهت که در ایران هر مسئله‌ای سیاسی می‌شود و این ویژگی مردم ایران است که همه‌چیز را به سیاست ربط می‌دهند. به اعتقاد من فمینیسم یک پروژه اجتماعی است.

اقبالی بیان کرد: من در این چهل روز اخیر برای گفت‌وگو با معترضین در بیش از ۳۰ دانشگاه حضور پیدا کردم. کسانی که وارد گفت‌وگو می‌شدند اتفاقاً قشر ساکت این جریان بودند، معترضینی که فحش می‌دهند اصلاً حاضر به گفت‌وگو نمی‌شدند. کف خیابان و قائله را آنهایی دارند ایجاد می‌کنند که مسیح علی‌نژاد نماینده‌شان است. بنابراین دعوا را باید از فضای رسانه خارج کرد و در فضای واقعی درباره آن سخن گفت.

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *