یازدهمین نشست از سلسله گفتوگوهای انتقادی درباب علوم انسانی با عنوان «ارغنون خرد»، چهارم آبان ۱۴۰۱ با حضور جمعی از اساتید جامعهشناسی و علوم سیاسی در محل مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم برگزار شد. در این نشست که بهاره آروین، سیدعبدالامیر نبوی، رضا غلامی، لیلا فلاحتی و سیدمهدی ناظمی به عنوان مهمان حضور داشتند و میزبانی آن را محمدجواد ادبی به عهده داشت، چهار سؤال اصلی پیش روی اساتید قرار گرفت. در متن زیر بخشی از پاسخهای بهاره آروین به پرسشهای یادشده را از نظر میگذرانید. بخشهایی از این نشست را نیز میتوانید در آپارات تماشا کنید.
شما چه توصیف و تحلیل جامعهشناختیای میتوانید از وقایع مربوط به درگذشت مرحومه مهسا امینی ارائه دهید؟
ما با سه دسته علل برای به وجود آمدن وقایع اخیر روبهرو هستیم: یکی علل کوتاهمدت که مربوط به یک تا دو سال اخیر است، دیگری علل میانمدت که مربوط به پنج تا ده سال اخیر است و علل بلند مدت که مربوط به بیش از ده سال گذشته است و حتی به قبل از انقلاب بازمیگردد. تحلیل جامعهشناختی به علل میانمدت و بلندمدت تعلق میگیرد و بیشترین تأثیر در مورد وقایع اینچنینی مربوط به علل بلندمدت است.
انتقاد من این است که ما وقتی به تحولات و اعتراضات توجه میکنیم که به سطح خیابان کشیده میشود. حدود یک ماه قبل از واقعه فوت خانم مهسا امینی درمورد ون گشتارشاد و مادری که جلوی آن را گرفت و گفت که فرزندم مریض است، حدود دو میلیون استوری در اینستاگرام و هشتگ «مخالف حجاب اجباری هستم» شکل گرفت و قبلترش در کارزار مخالفت با طرح صیانت در حداکثر یکی دو هفته بیش از یک میلیون امضا جمع شد اما کسی به اینها توجه نکرد. ما در سالیان اخیر با اجرای ترانههایی بهصورت دابسمش در مدارس دخترانه با همان لباسهای مدرسه مواجه بودیم که در مواردی واکنشبرانگیز شد. این مسأله نشان میدهد بین آموزشهایی که در مدارس داده میشود و چیزی که در واقع اتفاق میافتد تفاوت هست.
من روی علل بلندمدت تمرکز میکنم اما باید به این نکته توجه داشت که راهبرد این علل هم بلندمدت است و هم معترضان و هم مسئولان باید به آن توجه کنند. علل اینکه واقعه فوت خانم امینی برخلاف موارد قبلی به این اعتراضات انجامید، فقط تغییرات فرهنگی اجتماعی نیست، هر چند این تغییرات نقش مستقیمی در این قضیه داشتند. من معتقدم واقعه اخیر یک مصداقی از ضعف حکمرانی در ساختار سیاسی است که مربوط به امروز و دیروز و جمهوری اسلامی نیست. ضعف حکمرانی در حوزههای مختلف منجر به بحرانهای مختلف میشود. مانند ضعف در عرصه اقتصاد و انرژی که منجر به آبان ۹۸ شد و در عرصه محیطزیست و مسأله آب که تبدیل به اعتراضات در خوزستان و… شد و در عرصه فرهنگ و رسانه که ماجرایی است که الان در آن هستیم. جنس افراد و خواستههایشان در وقایع کنونی بسیار متفاوت با آبان ۹۸ و… است. اما نقطه اشتراکشان و اتفاقنظرشان در ضعفحکمرانی و مسأله ناکارآمدی است. هماکنون عمدهترین کار ما بازنگری در مورد این ضعف حکمرانیها باید باشد.
نقش عوامل خارجی در وقایع اخیر چقدر است؟
سؤالی که من دارم این است که تمایز مداخلات در این وقایع با وقایع گذشته چیست؟ چرا یک ماه قبل مداخلات آنها نتیجه نمیداد؟ پس من قبول دارم که مداخلات متمایز بوده است و انگیزهای برای ایجاد بحران وجود داشته است که به سیاست خارجی ما در دوسال گذشته بازمیگردد. چند روز پیش از همین وقایع با این که بسیار به توافق نزدیک شده بودیم اما توافقی انجام نشد پس نوع دیپلماسی هم در تمایز مداخلات تأثیر داشته است.
مواجهه نظام با این وقایع و بهخصوص دانشگاهها چگونه بوده است؟ مواجهه درست چیست و در آینده چه باید کرد؟
به نظر میرسد این که ما صرفاً طرحی کلی برای اداره کشور نداریم ضعف نیست و تکثر همیشه به ضعف نمیانجامد و شنیدن صداهای مختلف کمک میکند که کارآمدترین نگاه انتخاب شود و بماند. باید به جامعه اعتماد کنیم. جامعه با اینکه یک نگاه کلی صفر تا صد شیوه زندگیاش را تعیین کند مشکل دارد و اگر به جامعه اعتماد کنیم میبینیم که در بسیاری از مسائل خود جامعه با نگاه ما همراهی میکند. مثلاً در مورد بعضی از شعارها اگر بعضی کارها صورت نمیگرفت، شاهد این میبودیم که خود جامعه این شعارها را از ادبیات خود حذف میکرد.
دیدگاهتان را بنویسید