سال ۴۰۲ بود، از پس همۀ آنچه جامعه و دانشگاه در سال ۴۰۱ از سر گذرانده بودند، خفقان در فضای دانشگاه به شکلی بیمنطق و غیرقابل درک رو به افزایش بود. در این میان، گروه جامعهشناسی و دانشجویانش بیش از همه گرفتار قبض بودند چراکه بهنقلی شنیده شده، از دید برخی، جامعهشناسی رشتهای معترضپرور بود؛ یکی از اساتید گروه در شهریور ۴۰۲ تعلیق شد و ظرفیت پذیرش دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی برای سال بعد صفر شد. روزهای تاریکی بود، روزهایی که هر صبح میگشتم دنبال دستاویزی برای اینکه خودم را از تخت بیرون بکشم و به دانشگاه برسانم، یکیاش همین بچهها بودند، انجمن علمی دانشجویی رشته جامعهشناسی دانشگاهمان که در اوج مخالفتهای بیپایان حراست در مواجهه با هر برنامهای در دانشگاه، کوتاه نمیآمدند و تلاش میکردند در آن روزهای سخت و تاریک هم برنامه و نشست برگزار کنند. روزهایی بود که تنها انگیزهام برای دانشگاه آمدن همین بود که بیایم فرم برنامۀ بچهها را امضا کنم و نامه بزنم که بهشان سالن بدهند.
از آن خفقان و روزهای تاریک گذشتیم و حالا فضا کمی برای نفس کشیدن و اندیشیدن در فضای دانشگاه بازتر شده است (اگر خدا بخواهد و چشم نزنیم:) بچهها هم باانگیزهتر از قبل، برای برگزاری سلسلهنشستهایی پروپوزال مفصل مینویسند و اولین نشست را روز سهشنبه ۶ خرداد ساعت ۱۳:۳۰ در سالن میرحسنی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس برگزار میکنند با موضوعی مشابه محور ویژۀ همایش خردادماه انجمن جامعهشناسی ایران: آیندههای ممکن جامعۀ ایران.
امیدوارم در نشستهای بعدی دایرۀ رویکردها و سخنرانان بازتر و متنوعتر شود تا امکان طرح و فهم رویکردهای متفاوت و گفتوگو با آنها نیز فراهم شود. توضیحات بیشتر از جمله چگونگی ثبتنام و طرح بحث نشست را اینجا ببینید.
دیدگاهتان را بنویسید