داشتم به دلایلی فکر میکردم که باعث میشود نهفقط به آقای جلیلی رأی ندهم، بلکه برای رأی نیاوردن او و پیروزی رقیبش فعالانه تلاش کنم که به این نوشتهی دکتر سرزعیم برخوردم و دیدم بخش زیادی از حرفهایم در همین متن بازگو شده است. واقعیت این است که من هم مانند نویسندهی آن متن در نیت خیر آقای جلیلی برای آبادانی مملکت تردید کمی دارم ولی بر طبق آن قول مشهور، سنگفرشهای دوزخ را نیات خیر پوشانده است.
بخش زیادی از رویکردهای آقای جلیلی، رادیکال یا بهتعبیر نویسندهی آن متن، قطبیکنندهی فضاست و در فضای قطبیشده و رادیکال، نهفقط پیشبرد توسعه و دموکراسی اگر نگوییم ناممکن، دستکم بسیار دشوار میشود بلکه بیش از آن، زیست مسالمتآمیز و روزمرهی افراد کنار یکدیگر نیز خدشهدار میشود چنانکه در فضای قطبیشدهی اعتراضات ۱۴۰۱ چنین شد و هنوز هم اثرش در فضای تعاملات دوستانه و گفتوگوهای روزمرهمان باقی است.
نزاع بیپایان و بگومگوهای پرسروصدا از جنس آنچه در آخرین مناظره میان کاندیداها شاهدش بودیم، یکی از اصلیترین عوارض این قطبیسازی است. جالب است در مناظرهی اول دور دوم که آقای جلیلی چندان تمایلی به قطبی کردن فضا نشان نداد و در منشی اخلاقی و به دور از زیرکیهای سیاسی معمول، با احسنت گفتنهای مکرر و تأکید بر اشتراکات رویکردش با رقیبش کار را پیش برد، تلقی عمومی این بود که او بازندهی مناظره بوده است و این شد که شب بعد، لابد تحتتاثیر مشاورهی دوروبریها، بهسمت پررنگ کردن اختلافنظرها و قطبی کردن حداکثری فضا پیش رفت که نتیجهاش دو ساعت و نیم فریادهای بیحاصل و انگزنیهای متقابلی بود که بیش از هرچیز مخاطب عام و بیخبر از این نزاعهای سیاسی را از انتخاب و مشارکت دلزده و منصرف میکرد.
درعینحال دکتر پزشکیان نیز برای من کاندیدایی نیست که صفر تا صد رویکردها و دستفرمانش در سیاست را تأیید کنم، از جمله در رویکردهای اقتصادی و سیاست خارجی نگرانیهایی دارم که امیدوارم خرد جمعی مجموعهی متخصصان دوروبر او بتواند این نقاط ضعف را اصلاح کند.
البته از حق نگذریم دکتر پزشکیان برای امثال من که زیست روزمرهمان در دانشگاه میگذرد یک مزیت کمیاب دارد آنهم اینکه برخلاف قاطبهی سیاستمداران ایرانی که شغل اولشان سیاست است و بعد برای حفظ ظاهر و از سر تجمل، مدارک دانشگاهی را به رزمهشان افزودهاند، دکتر پزشکیان از معدود سیاستمداران ایرانی است که قبل از انقلاب در کنکور شرکت کرده و پزشکی قبول شده و دانشگاه رفته است. درواقع او یکی از معدود سیاستمداران ایرانی است که در ابتدای امر دانشگاهی بوده و بعد سیاستمدار شده است. اینهمه تأکید مکرر او به کار کارشناسی از همین سابقهی دانشگاهی و شبکهی متراکم روابط او میان همکاران دانشگاهیاش برمیآید.
درعینحال پزشکیان فردی است که در نقطهی مقابل آقای جلیلی، از هرگونه قطبی کردن فضا پرهیز دارد حتی زمانیکه بخش زیادی از افراد و مشاوران و بدنهی حامیانش، طرح صریح موارد مورد اختلاف و تنشزا را از او انتظار دارد و چهبسا طرح صریح آنها برای او رأیآور هم باشد، او یکتنه در برابر این میل عمومی به قطبی کردن فضا و گفتوگوها مقاومت کرده و مکرراً بر ضرورت اجماع و توافق و کنار گذاشتن اختلافات با همان زبان خودمانیاش تأکید کرده است.
اینکه او سیاستمدار سلیمالنفسی است که حاضر نمیشود برای یک مشت رأی و محبوبیت بیشتر، تمایز رویکردها و اختلافنظرهایش با رقیبش را پررنگ کند و پیروزی را نه از رهگذر قطبی کردن فضا و بهرهبرداری سیاسی از آن، بلکه از همان مسیر درست اما فاقد جاذبهی عمومی بررسیهای کارشناسی و تکیه بر شبکهی متخصصان پیش ببرد، باز هم یکی از آن مزیتهای کمیاب منش ایشان بهعنوان یک سیاستمدار ماهیتاً دانشگاهی است که برای کسب قدرت حاضر به انجام هر کار و گفتن هر حرفی نیست.
گذشته از تمام اینها، این انتخابات مرا متوجه یک واقعیت مهم در عرصهی سیاست در ایران کرد، آنهم اینکه آنچه برسازندهی اصلی ائتلافها و رقابتهای سیاسی در ایران است نه رویکردهای سیاستگذارانه و اجرایی بلکه مشخصاً شبکهی روابط سیاستمداران است. چنانکه بسیاری از حامیان آقای قالیباف و در رأساش خود ایشان، علیرغم اختلافات جدی و عمیق رویکردی و عملکرد با آقای جلیلی و از آنطرف اشتراک بالای رویکردی و عملکردی با آقای پزشکیان، از جهت اشتراک بالای شبکهی روابط با آقای جلیلی و حداقلی بودن این شبکه با جناب پزشکیان، بهسمت حمایت از آقای جلیلی چرخیدند.
این شبکهی روابط بهعنوان مهمترین عامل اثرگذار در واقعیت ائتلافها و رقابتهای سیاسی یکی از آن عوامل مغفولماندهی تحلیل و پیشبینی سیاسیام بود که لازم است در فرصت مقتضی بیشتر به واکاوی ماهیت و نحوهی اثرگذاریاش بر فرآیندها و رخدادهای سیاسی در ایران بپردازم.
دیدگاهتان را بنویسید