حتما راهی هست (چرا/چگونه نجفی بماند)

در برابر استعفای شهردار تهران چه موضعی باید گرفت؟ پذیرش استعفای شهردار تهران به صلاح اداره پایتخت نزدیک‌تر است یا عدم پذیرش آن؟ به هرحال اکنون اختیار پذیرش یا عدم پذیرش استعفا با شورای شهر است و البته مسئولیت آن نیز، واقعیت آن است که شورای اسلامی شهر تهران هر تصمیمی که در مورد استعفای شهردار تهران بگیرد، مسئولیتش در برابر آینده اداره پایتخت انکارناپذیر است و به همین دلیل است که هریک از اعضا باید موضع خود نسبت به استعفا و ارتباط آن با صرفه و صلاح اداره شهر را روشن کند. در متن پیش http://baharvin.ir/?p=1257 نشان دادم که چرا استعفای شهردار تهران به لحاظ فردی و انسانی قابل درک است اما اکنون نوبت تصمیم‌گیری شورای شهر است و این شوراست که باید در مورد پیامدهای پذیرش استعفا بر اداره شهر تصمیم بگیرد. در این متن استدلال خواهم کرد که حداقل به سه دلیل شورای شهر نباید استعفای شهردار تهران را بپذیرد زیرا در هر سه مورد پیامدهای پذیرش استعفا به زیان اداره موثر و کارآمد شهر خواهد بود.

۱. اولین و مهم‌ترین دلیل عدم پذیرش استعفا، عملکرد قابل قبول شهردار تهران در هفت ماه گذشته است. قاعدتا زمانی پذیرش استعفا توسط شورای شهر موجه خواهد بود که همه آن فشارها، مشکلات و مخالفت‌هایی که در متن پیش شرح دادم و به نظر می‌رسد زمینه‌ساز استعفای شهردار شده است، مشکل و خللی در اداره موثر شهر و نحوه خدمت‌رسانی به شهروندان ایجاد کرده باشد. این درحالی است که مواجهه نجفی با مسایل و مشکلات شهرداری تهران در هفت ماه گذشته، نمونه‌ای از مدیریت توانمند مجموعه‌ای از مسائل و مشکلات متعدد و درهم‌پیچیده است.

درواقع، از ابتدای حضور نجفی در شهرداری تهران، بخشی از رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان همسو با سردمداران مدیریت شهری قبل، مداوما تکرار می‌کردند که شهرداری تهران حداکثر ظرف دو ماه به باتلاق سیاسی اصلاح‌طلبان تبدیل خواهد شد. آن‌ها با آگاهی کامل از مشکلات متعددی که شهرداری تهران در ماه‌های آخر مدیریت قبل با آن‌ مواجه بود، چنین تخمین و پیش‌بینی‌ای را ارایه می‌دادند. برای مثال، آن‌ها می‌دانستند که در واپسین ماه‌های مدیریت قبل بر شهرداری تهران، این سازمان حتی از پرداخت حقوق کارکنان خود نیز ناتوان بود و حقوق کارکنان در چهار ماه اول سال ۹۶ عمدتا با دریافت وام از بانک شهر تامین شده بود. نجفی شهرداری تهران را در حالی در پنجم شهریور ماه ۹۶ به صورت رسمی تحویل گرفت که هنوز حقوق مرداد ماه کارکنان پرداخت نشده بود و در مقایسه با حقوق ۴۵۰ میلیاردی کارکنان، تنها چند ده میلیارد در خزانه شهرداری تهران بود. بعد شهریور ماه بود که با مجموع پاداش شش ماهه کارکنان، فقط حدود ۷۰۰ میلیارد تومان برای پرداخت حقوق و دستمزد مورد نیاز بود و تازه این فقط نوک کوه یخ مشکلات شهرداری تهران بود که در کنار حقوق و دستمزد چندصد میلیاردی ماهانه، با چندهزار میلیارد بدهی انباشته و معوقه به پیمانکاران و بانک‌ها مواجه بود. در چنین شرایطی برای رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان بدیهی بود که شهردار تهران حداکثر ظرف دو ماه آن‌چنان با بحران‌های جدی و پیاپی مواجه خواهد شد که به زودی راه خروج از شهرداری تهران را در پیش خواهد گرفت.

اما توان مدیریتی نجفی و تیم معاونان برخلاف انتظار مخالفان عمل کرد و درحالی‌که مخالفان او ماه به ماه انتظار بحران‌های جدی و نارضایتی عمومی و استعفای او را می‌کشیدند، حقوق‌ و دستمزد به موقع پرداخت ‌شد و نظم‌بخشی و پرداخت بدهی به پیمانکاران و بانک‌ها در دستور کار قرار گرفت به گونه‌‌ای که تا پایان سال، ۶۰۰۰ میلیارد از بدهی‌های بانکی و غیربانکی شهرداری تهران بازپرداخت شد. این شد که پیش‌بینی‌های مخالفان محقق نشد و نجفی نه فقط از پس مهار بحران‌های پیش رو برآمد بلکه زمینه‌سازی برای تغییرات جدی در نحوه اداره شهر را آغاز کرد، او درحالی‌که با مشکلات جدی مالی دست‌وپنجه نرم می‌کرد، لحظه‌ای در فسادزدایی از شهرداری تهران و توقف شهرفروشی تردید نکرد و در همان ماه اول آغاز به کار خود، صدور هولوگرام جدید را ممنوع اعلام کرد و شوراهای معماری را ملزم به ثبت آراء خود در سامانه شهرسازی نمود. دو بخش‌نامه مهمی که با هدف تحقق شفافیت و کاهش تخلفات صادر شد و صدور آن‌ها در همان ابتدای کار و در آن شرایط نامساعد مالی در شهرداری تهران جسارت و شجاعت خاصی لازم داشت. به‌هرحال، سال ۹۶ درحالی به پایان رسید که درآمدهای پیش‌بینی شده در بودجه ۹۶ با کاهش ۲۰۰۰ میلیاردی مواجه بوده و درواقع سقف بودجه ۹۶، در عمل ۲۰۰۰ میلیارد کاهش یافته بود، در این شرایط و با این‌که در برخی ردیف‌های غیرضروری بودجه از جمله کمک‌ها در همان پنج ماه اول ۱۰۰ درصد تخصیص صورت گرفته بود، اما صرفه‌جویی، جلوگیری از ریخت‌وپاش‌های نابجا و مدیریت هزینه‌ها در هفت ماه باقیمانده تا پایان سال آن‌چنان ماهرانه انجام شد که علی‌رغم کاهش ۲۰۰۰ میلیاردی بودجه، خللی در روند خدمت‌رسانی به شهروندان به وجود نیامد و تازه ۶۰۰۰ میلیارد از بدیهی‌های شهرداری تهران هم بازپرداخت شد.

نمونه‌ دیگری از پذیرش هزینه‌های تغییر فرآیندهای جاری به نفع انجام اصلاحات بنیادین و رانت‌زدا در شهرداری تهران در همان ماه‌های آغازین، تلاش مدیریت جدید شهری برای تغییر بنیادین در طرح ترافیک بود. درحالی‌که در تمام سالیان گذشته، ارایه طرح ترافیک به ابزار قدرتی سیاسی برای مدیریت شهری تبدیل شده بود و هر سال اسفند ماه با ثبت‌نام آرم طرح ترافیک، درآمد نقدی مناسبی نیز نصیب شهرداری تهران می‌شد اما عزم جزم شهردار جدید بر حذف رانت از شهرداری تهران باعث شد لحظه‌ای در تغییر و اصلاح این فرآیند دارای رانت تردید نکرده و حتی در همین اوضاع درآمدی نامساعد و درحالی‌که فشارهای سیاسی از هر سو در حال افزایش بود، شهردار تهران نه فقط از چنین منبع نقد درآمدی چشم پوشید، بلکه با حذف همه سهمیه‌های گروه‌های ذی‌نفوذ در دریافت ارزان‌قیمت آرم طرح ترافیک، خود را از ابزار قدرت سیاسی شهرداری تهران در سی سال گذشته نیز محروم کرد صرفا با این هدف که با اعاده حق همه مردم بر شهر، برابری همگان در پرداخت عوارض ورود به محدوده‌های مرکزی شهر فارغ از هر نوع رانت و سهمیه‌ای محقق شود.

هفت ماه گذشته است و نه فقط علی‌رغم همه بحران‌های جدی‌ای که مدیریت قبل در شهرداری تهران به ارث گذاشته بود، شهردار جدید شهر را بدون خللی در روند خدمت‌رسانی به شهروندان اداره کرده است بلکه مهم‌تر از آن، گام‌های مهمی در تغییر بنیادین نحوه اداره شهر و عزم جدی‌اش بر حذف فساد و رانت در شهرداری تهران برداشته است. در چنین شرایطی که شهردار تهران آن‌چنان توانمند و با تدبیر عمل کرده که علی‌رغم کاهش ۲هزار میلیاردی بودجه، خللی که در اداره شهر به وجود نیامده هیچ، ۶هزار میلیارد تومان بدهی هم بازپرداخت شده، با چنین عملکرد موفقیت‌آمیز و قابل دفاعی، پذیرش استعفا توسط شورای شهر با کدام منطق و استدلال می‌تواند انجام شود؟

علی‌رغم اذعان به این عملکرد موفقیت‌آمیز نجفی، برخی با اشاره به افزایش روزافزون مخالفت‌ها و فشارها به شهردار تهران که نمونه‌ای از آن خود را در برخورد اخیر دادستانی تهران نشان داد، معتقدند ادامه کار نجفی، با توجه به حساسیت و مخالفتی که با شخص او وجود دارد، به صلاح اداره شهر نیست. این دسته معتقدند شهردار پایتخت باید مورد قبول بخش‌های اصلی حاکمیت بوده و امکان تعامل موثر با حاکمیت را داشته باشد، امکانی که از دیدگاه‌ آن‌ها نجفی از آن‌ بی‌بهره است و شاید به همین دلیل هم پس از هفت ماه عملکرد موفقیت‌آمیز حاضر به استعفا شده است. سوال اصلی‌ای که در این‌جا باید بدان پاسخ داد این است که مخالفان اصلی نجفی چه کسانی هستند و چرا تا این حد با او مخالفند؟ واقعا مشکل نجفی چیست که تا این‌حد فشار و مخالفت از سوی گروه‌هایی را برانگیخته است؟ به نظر من شخصا، مخالفان اصلی نجفی بخش تندرو رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان هستند و دلیل اصلی مخالفت‌شان هم برخلاف تصور، شخص نجفی نیست، آن‌چه آن‌ها با آن مشکل اساسی دارند موفقیت اصلاح‌طلبان در شهرداری تهران است. مخالفان سیاسی اصلاح‌طلبان به خوبی می‌دانند به همان اندازه که عملکرد موفقیت‌آمیز اصلاح‌طلبان در شهرداری تهران به عنوان عامل اصلی موفقیت این جریان در انتخابات‌های سالیان آینده عمل خواهد کرد، ناتوانی آن‌ها در اداره کارآمد شهر و عدم‌تحقق وعده‌های‌شان مبنی بر زدودن رانت و فساد از شهرداری تهران به عنوان عامل اصلی شکست این جریان در سالیان آینده عمل خواهد کرد. همین است که حضور نجفی در جایگاه شهردار تهران را برنمی‌تابند چون نجفی عامل اصلی موفقیت این جریان خواهد بود چراکه نجفی یکی از معدود کسانی است که دو ویژگی کارآمدی و پاکدستی را همزمان داراست، دو ویژگی‌ای که به ندرت در یک نفر جمع می‌شوند.

از این‌رو می‌توان گفت همراهی بخش محدودی از جریان اصلاح‌طلبی با این ایده رقبای سیاسی که مشکل از شخص نجفی است که مورد پذیرش بخش‌های اصلی حاکمیت نیست، در بهترین حالت ساده‌لوحانه و در بدترین حالت فرصت‌طلبانه است. حاکمیت چه مشکلی می‌تواند با شهردار کارآمدی داشته باشد که به جای آن‌که سودای ریاست‌جمهوری در سر بپروراند، همه تجربه و توان مدیریتی‌اش را برای تحول بنیادین در شیوه درآمدزایی شهرداری تهران، توقف شهرفروشی و حذف فساد و رانت از شهرداری تهران به کار گرفته است؟ مخالفت با نجفی نه از سوی بخش‌های اصلی حاکمیت، بلکه از سوی بخش‌های تندرو رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان دنبال می‌شود. نجفی کسی است که می‌تواند برند مبارزه موثر با فساد و رانت را از آنِ جریان اصلاح‌طلبی کند، چیزی که رقبای سیاسی اصلاح‌طلبان بسیار از آن‌ واهمه دارند و همین است که به هر تلاشی برای کنار گذاشته شدن او دست زده و خواهند زد. رقبا و مخالفان تندرو اصلاح‌طلبان بیش از هر چیز با کسی به عنوان شهردار مخالفند که بتواند شهر را به شکل کارآمدی اداره کند و نه فقط شهر را اداره کند بلکه بدون شهر فروشی و تخلفات متعدد از طرح جامع و تفصیلی شهر تهران هم اداره کند و بالاتر از همه این‌ها، شهر و شهرداری تهران را بدون فساد اداره کند.

خلاصه آن‌که عملکرد موفق و قابل دفاع نجفی در هفت ماه گذشته آن‌هم علی‌رغم همه مخالفت‌ها و فشارها و مشکلات متعدد، هیچ توجیهی برای پذیرش استعفا باقی نمی‌گذارد. تنها مساله‌ای که به نظر می‌رسد باید به صورت موقت مدیریت شود، مساله بیماری نجفی و دوره موقت درمان اوست که با توجه به تیم مدیریتی نجفی و معاون‌هایی که هریک می‌توانند به طور موقت، در نقش قائم مقام او انجام وظیفه کنند، چندان دشوار و ناممکن به نظر نمی‌رسد.

۲. دومین دلیل برای عدم پذیرش استعفای نجفی ضرورت ثبات در دوره جدید مدیریت شهری است. توضیح آن‌که شهرداری تهران ۱۲ سال با یک شهردار اداره شده است، بدیهی است که تغییر این شهردار، به خصوص که اگر با تغییر رویکردهای مدیریتی در اداره شهر همراه باشد، خود به خود با تغییر تدریجی بدنه مدیریتی در سطوح پایین‌تر همراه خواهد بود. این تغییرات مدیریتی خواه‌ناخواه جوی از بی‌ثباتی و بی‌انگیزگی مدیران قبلی به دلیل احتمال برکناری را به همراه دارد. روشن است که در یک دوره چهارساله، این جو بی‌ثباتی تنها برای یک‌بار قابل انجام است و تغییر مجدد مدیرانی که خود تنها چند ماه است بر سر کار آمده‌اند، مدیریت سازمان و اداره شهر را با مشکل مواجه خواهد ساخت. دومین دلیل برای عدم پذیرش استعفا، ضرورت ایجاد فضای ثبات مدیریتی در سازمانی است که در هفت ماه گذشته دستخوش تغییرات مدیریتی در بالاترین سطوح بوده است.

۳. اما سومین دلیل برای عدم پذیرش استعفای نجفی توسط شورای اسلامی شهر تهران، ضرورت حفظ اجماع و انسجام در شورای پنجم است. به نظر می‌رسد حفظ اجماع و انسجام شورا بر سر عدم‌ پذیرش استعفای نجفی امکان‌پذیرتر از شکل‌گیری مجدد اجماع بر سر جایگزین‌ اوست. درواقع، نجفی یکی از معدود افرادی بود که در موردش اجماعی بدون برنامه‌ریزی و غیرنمایشی میان ۲۱ نفر اعضای شورای شهر شکل گرفت، بااین‌حال، همین اجماع ۲۱ نفره در ادامه کار دچار اختلاف‌نظرهایی در مورد نوع تعامل با شهردار منتخب و جایگاه نظارتی شورا شد. به نظر می‌رسد در صورت پذیرش استعفای نجفی و احتمال بسیار کم برای جایگزینی که بتواند مجددا اجماع ۲۱ نفره را در انتخاب خود حاصل کند، انتخاب شهردار آتی نقطه آغاز فصلی از رودررویی‌های طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلبی خواهد بود. واقعیت آن است که امروز و پس از هفت ماهی که مرزبندی‌ها و اختلاف‌نظرهای درونی را دست‌کم برای خود اعضای شورا آشکار کرده است، پذیرش استعفای نجفی تجربه شورای اول را از رگ گردن به شورای پنجم نزدیک‌تر خواهد ساخت. فکر می‌کنم به همین دلیل است که رقبا و مخالفان سیاسی اصلاح‌طلبان، تمام توان خود را برای کنار گذاشتن نجفی به کار بسته و خواهند بست چراکه می‌دانند هرچقدر امروز اصلاح‌طلبان در دشواری سربالایی صعود هستند، پس از نجفی در سرازیری سقوط خواهند افتاد.

به هرحال به نظر می‌رسد نجفی نقطه اجماعی بوده است که اختلافات درونی جریان اصلاح‌طلبی در حداقل میزان خود بروز کند. این‌که بخش‌هایی از جریان اصلاح‌طلبی همسو با مخالفان سیاسی اصلاح‌طلبان، سعی کنند نجفی را به حاشیه برانند، بر سر شاخه نشستن و بن بریدن است. امیدوارم در فرصت باقیمانده تا بررسی استعفای نجفی در صحن شورا، تمام طیف‌های مختلف جریان اصلاح‌طلبی در حمایتی تمام‌قد از شهردار مستعفی به میدان آمده و با عدم پذیرش استعفای نجفی توسط شورا و تلاش حداکثری جریان اصلاح‌طلبی بر حفظ او، نقشه مخالفان سیاسی برای اختلاف‌افکنی درونی در میان جریان اصلاح‌طلبی را نقش بر آب کنند.

عنوان این متن را از عنوان کتاب خاطرات صدیقه وسمقی در مورد وقایع اولین دوره شورای شهر تهران وام گرفته‌ام، واقعیت این است که خواندن آن کتاب که صفحه به صفحه‌اش مملو از تنش و دعوا و اختلاف‌نظر است اعصابی پولادین می خواهد، صرفا تصور آن فضا برای ماه‌های بعد از نجفی در شورای پنجم، یکی از مهم‌ترین دلایلی است که مرا بر عدم پذیرش استعفای نجفی و تلاش حداکثری برای حفظ او مصمم می‌کند.

یک پاسخ به “حتما راهی هست (چرا/چگونه نجفی بماند)”

  1. برای خودمون متاسفم که نماینده ای انتخاب کردیم که مهمترین دغدغه شان نه پیشرفت شهر و رفاه همشهریان و….بلکه ضربه خوردن به وجهه یک طیف سیاسی هست
    ظاهرا شما به جز حفظ منافع اصلاح طلبان به هیچ چیز دیگه ای فکر نمی کنید
    متاسفم!!!!!!!!!!!

پاسخ دادن به محسن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *