در جامعهشناسی اصل مهمی هست که میگوید هر راهبردی پیش از اجرا باید به یک سوال مهم پاسخ گوید: اینکه چرا این راهبرد تا پیش از این به اجرا در نیامده است، پاسخ هم همواره چیزی بیش از این است که چون تابه حال چنین راهبرد خلاقانهای به فکر کسی نرسیده یا چون تابحال فرد مناسبی برای اجرای این راهبرد در جایگاه موثر قرار نگرفته یا…پاسخ همواره چیزی بیش از این موارد است، درواقع چنین پرسشی میخواهد بر ضرورت تبیین وضع موجود، پیش و مقدم بر تغییر آن تاکید کند، هیچ راهبرد ثمربخشی برای تغییر واقعیت موثر نخواهد بود مگر اینکه پیش از آن به این سوال پاسخ دهد که چرا واقعیت اکنون آنگونه که هست هست.
?بحث بالا عینا در باب طرح #شهرداری_تمام_شیشه_ای هم صادق است. سوال این است: اگر چنین راهبردی تا اینحد ثمربخش و موثر دانسته میشود، چرا تا پیش از این محقق نشده است و آیا همان عواملی که تاکنون وضع موجود را تداوم بخشیدهاند، مانع اصلی اجرای این طرح نخواهند بود؟ برای اینکه بتوانیم به چنین پرسشی پاسخ دهیم، ابتدا باید به این پرسش پاسخ دهیم که عوامل اصلی و موثر تداوم وضع موجود چه هستند یا به عبارتی چه چیز مسایل شهری در تهران را کموبیش لاینحل نگه میدارد.
?پاسخ این پرسش از دیدگاه جامعهشناختی، مدیران فاسد و نالایق شهری نیست، کمبود افراد متخصص و پاکدست در شورای شهر هم نیست، چنین پاسخهایی راهبردهایی فردی برای تغییر واقعیت را نتیجه میدهند که ناظر است به تغییر افراد حاضر در جایگاههای مختلف یعنی تغییر شهردار یا تغییر اعضای شورای شهر؛ نه اینکه چنین تغییراتی منشاء هیچ تغییری در واقعیت نشوند، اما دیدگاه جامعهشناختی بر آن بخشی از تبیین واقعیت متمرکز میشود که معمولا نادیده گرفته میشود و همین نادیده گرفتن منشاء کماثر شدن تغییرات افراد و سیاستگذاریها و راهبردهاست اگر نگوییم به کل شکست خورده و بلااثر میشوند.
?از دیدگاه جامعهشناختی آنچه که باعث تداوم و لاینحل ماندن مسایل شهری میشود چیزی است که میتوان آن را در کلیترین حالت زنجیره منافع نامید. شبکهای از علل ناظر بر منافع گروههای مختلف که ممکن است هر کدام به تنهایی تاثیر اندکی در شکلدهی به واقعیت داشته باشند اما آنچه باعث قدرتشان در تداوم وضع موجود میشود اتصال و درهم چفت شدن این علل در یک شبکه و زنجیره است. دقیقا به دلیل وجود این زنجیره است که تغییر مدیران شهری یا تغییر اعضای شورای شهر که تنها یک حلقه از حلقههای این زنجیرهاند، کمک چندانی به حل مسایل شهری نمیکند. برای تغییر واقعیت، باید در مورد هر مساله شهری به طور خاص، حلقههای مختلف این زنجیره به دقت شناسایی شوند تا شاید با کشف ضعیفترین حلقه بتوان زنجیره را شکست.
?در متن بعد به این سوال پاسخ خواهم داد که میان زنجیره منافع به عنوان ایده کلی تبیینگر وضع موجود مسایل شهری در تهران با طرح شهرداری تمام شیشهای به عنوان راهبردی کلی برای تغییر وضع موجود چه ارتباطی وجود دارد.
دیدگاهتان را بنویسید