منتشر شده (+)در روزنامه اعتماد ۹۶/۹/۲۳
آیا کارنامه شهرداری تهران در ۱۰۰ روز نخست کار خود را میتوان کارنامهای اصلاحطلبانه و قابل دفاع دانست؟ از دیدگاه نگارنده، با وجود برخی انتقادات وارد بر برخی انتصابات در شهرداری تهران، دستکم به سه دلیل کارنامه صد روزه شهرداری تهران را میتوان کارنامهای اصلاحطلبانه و قابل دفاع دانست.
نخستین وجه قابل دفاع این کارنامه صد روزه اتفاقا همان وجهی است که بعضا در نقد عملکرد سهماهه مدیریت جدید شهری در تهران بیان میشود، اینکه انگار نه انگار که شهردار تهران تغییر کرده است. به نظر میرسد اگر واقعبینانه و منصفانه قضاوت کنیم، اینکه یک تغییر و تحول مدیریتی گسترده در سطح شهرداری تهران بدون ایجاد بحران جابهجایی در سازمان و به گونهای انجام شود که کوچکترین خللی در کار خدمترسانی به شهروندان پیش نیاید و اساسا آنها متوجه چنین تغییراتی در سطوح بالایی مدیریت شهری نشوند، نیازمند یک تجربه مدیریتی ثمربخش است که تغییرات مدیریتی به گونهای انجام شوند که وضع موجود خدمترسانی با مشکلی مواجه نشود. چنین وجهی به خصوص وقتی پررنگتر میشود که بدانیم شهرداری تهران در این سهماه در شرایط عادی و مشابه شرایط دوازده سال گذشته هم نبوده است بلکه پس از یک انتخابات پرچالش، و در شرایطی که شهردار پیشین ناکامی سه بارهاش برای ورود به ساختمان پاستور را تکرار کرده بود، شهرداری تهران به مدیریت جدید با خزانهای خالی و بدهیهای سرسامآوری تحویل داده شده است که حتی برای پرداخت ۶۰۰ میلیاردی حقوق ماهانه خانواده گسترده ۶۸۰۰۰ نفری کارکنانش آه در بساط نداشت. اداره شهر در چنین شرایط اقتصادیای و همراه با انجام تغییرات مدیریتی در سطوح بالا به گونهای که آب در دل شهروندان تکان نخورد و به عبارتی آنها اصلا متوجه تغییرات نشوند، نه فقط کار سادهای نبوده است بلکه تنها بر پایه تجربه و مهارت مدیریتی قابلتوجه امکانپذیر شده است. شخصا دلهره آن داشتم که پس از دوازده سال مدیریت واحد بر شهرداری تهران، ورود تیم جدیدی که هنوز بر جزییات کار مدیریت شهری مسلط نیست و با مسائل و مشکلات جدی اقتصادی هم مواجه است، دستکم در روزهای آغازین، کار اداره شهر را با چالشهایی همراه کرده و جریان اصلاحطلبی را با شائبههای ناتوانی در مدیریت کارآمد مواجه کند اما خوشبختانه سه ماهه آغازین آرام و بهدور از هر گونه بحران جدی سپری شد و نشان داد که اعتماد بیست و یک نفره شورای پنجم به توانایی و تجربه مدیریتی شهردار منتخبشان بیراه نبوده است.
دومین وجه قابل دفاع کارنامه شهردار تهران در صد روز نخست، جسارت اصلاحطلبانه در صدور بخشنامههایی است که گرچه شائبه کاهش درآمدها آنهم در این شرایط سخت اقتصادی را به همراه داشت، اما مدیریت جدید در همان روزهای آغازین، شجاعانه اصلیترین گلوگاههای فسادزا را شناسایی کرده و بدون فوت وقت دستور به توقف آنها داد. ممنوعیت صدور هولوگرام جدید و تعیین تیمی کارشناسی برای سروسامان دادن به وضعیت آشفته هولوگرامهای قبلا صادر شده، گرچه در ابتدا به تحریک کسانی که منافعشان به خطر افتاده بود، به برداشتهای نادرستی مانند توقف فروش تراکم سوءتعبیر شد اما تدبیر هوشمندانه مدیریت جدید شهری باعث شد یکی از مسیرهای اصلی فرآیندهای غیرشفاف و فسادزا در شهرداری تهران با کمترین هزینه موقتا از ریل خارج شده تا در زمان خود و با تصحیح مسیر مجددا به ریل بازگردد. الزام شوراهای معماری به ثبت تصمیمات خود در سامانههای ذیربط نیز دومین تصمیم شجاعانهای بود که مدیریت جدید شهری در همان هفتههای آغازین کار خود اتخاذ کرد و مجددا یکی از گلوگاههای اصلی فساد و تخلف را شناسایی و مسدود کرد. هر دو بخشنامهای که به عنوان نخستین اقدامات اصلاحطلبانه مدیریت جدید شهرداری تهران به ثبت رسید، اصلیترین مساله این نهاد یعنی فساد و عدمشفافیت را هدف گرفته و تنها وقتی میتوان به میزان شجاعت و جسارت مدیریت جدید در اتخاذ این تصمیمات پی برد که به آن خزانه خالی و وضعیت دشوار اقتصادی شهرداری تهران در هنگام تحویل به مدیریت جدید توجه کنیم و ببینیم چطور یک مدیریت اصلاحطلب که به حفظ اصول ناظر بر پاکدستی اصرار دارد، حتی در چنین شرایط دشواری، کسب درآمد به هر قیمت را سرلوحه خود قرار نمیدهد و حتی حاضر نیست این تصمیمات شفافیتبخش و فسادزدای خود را برای چند ماه هم که شده، با هدف تثبیت اوضاع درآمدی به تعویق اندازد و در نخستین اقدام، اصلیترین گلوگاههای فساد و تخلف را شناسایی کرده و بیهیچ هراسی از پیامدهای احتمالی این تصمیمات در حوزه درآمد، اصلیترین مسیرهای فسادزای قبلی را مسدود میکند. چنین شجاعتی بار دیگر موید این واقعیت است که پیروزی اصلاحات فقط به معنای منتخبان اصلاحطلب نیست بلکه بیش و پیش از هرچیز، به معنای اصلاح فرآیندهای ناصواب گذشته است. وجه قابل دفاع دیگری که در حوزه افزایش شفافیت اصلاحطلبانه قابل ذکر است و کمتر هم مورد توجه قرار گرفته، شفافیت مدیریت جدید در اطلاعرسانی در مورد انتصابات در حوزههای مختلف است که ازقضا همین شفافیت بالا نیز زمینه برخی انتقادها به این انتصابات را فراهم کرده است. تا همین چند ماه پیش، اطلاع موثق و معتبر از انتصابات سطوح مختلف شهرداری تهران آرزویی دور از دسترس مینمود به گونهای که ثبت انتصابات مدیران سطوح مختلف شهرداری تهران و نیز انتصاب اعضای مجامع و هیاتمدیرههای شرکتها و سازمانهای تابعه در یک سایت به صورت روشن و شفاف، جزیی از وعدههای انتخاباتی بیان میشد. این درحالی است که در سه ماه گذشته، تمام انتصابات شهردار تهران، به صورت روشن و با ضمیمه کردن حکم مربوطه، در کانالهای اطلاعرسانی رسمی شهردار تهران در دسترس عموم قرار گرفته است که به خصوص در مورد انتشار عمومی انتصابات در حوزه اعضای هیاتمدیره سازمانها و شرکتهای تابعه شهرداری تهران کمسابقه بوده است. امیدوارم این روند شفافیت در انتصابات، به امری نهادمند در مجموعه شهرداری تهران بدل شده و معاونت منابع انسانی متولی راهاندازی سایتی برای شفافیتبخشی در این زمینه شود به گونهای که نه فقط انتصابات شهردار تهران در ماههای آغازین، بلکه تمام انتصابات زیرمجموعه معاونین، ادارات کل و سازمانها و شرکتهای تابعه در هر زمان دیگر نیز با الگوگیری از نحوه اطلاعرسانی شهردار تهران، به اطلاع عموم شهروندان رسانده شود.
سومین وجه قابل دفاع شهرداری تهران در صد روز نخست کار خود، وجهی است که به انتظارات بحق شهروندان از مدیریت جدید پیوند میخورد که در قالب انتظار تغییر و تحول بنیادین در رویکردها، سیاستگذاریها و نحوه اداره شهر بیان میشود. تغییر و تحول در شهرداری تهران محقق نخواهد شد مگر با یک ترکیب مدیریتی کارآمد و در عینحال با رویکردها، نگرشها و اهدافی نو و متفاوت. به نظر میرسد شهردار تهران در صد روز نخست کار خود بنیان این تغییرات بنیادین را با ترکیب مدیریتی معاونین خود پایه گذاشته است، هریک از انتصابات شهردار تهران در حوزه معاونین، حاوی هوشمندیها و نقاط قوتی است که شرح آن مجالی دیگر میخواهد اما تا همینجا با نگاهی به این ترکیب مدیریتی میتوان گفت که تغییرات و تحولاتی اساسی در مدیریت شهری رقم خورده است که ثمرات و نتایج آن در یک تا دو سال پس از شروع به کار مدیریت جدید در شهرداری تهران برای شهروندان ملموس و قابل رویت خواهد بود. درواقع اگر خواهان تغییرات نمایشی و سطحی نباشیم و مطالبهمان تغییر و تحولی اساسی در اداره شهر و حل مشکلات آن باشد، تعیین ظرف زمانی دو ساله، مدت زمانی معقول و منصفانه برای چنین ارزیابیای است، آنچه امروز میتوان در مورد آن قضاوت کرد، انتصاباتی در سطوح بالای مدیریتی در شهرداری تهران است که قرار است آن تحولات را رقم بزند و ترکیب مدیریتی جدید در قالب معاونین نویدبخش چنین تحولی است خوشبختانه چراکه انتصابات انجام شده فقط تعویض مدیران قبلی با مدیران منتسب به جریان اصلاحطلبی نیست که اگر اینطور بود میشد گفت که برخلاف تغییرات ظاهری، به دلیل تداوم یافتن رویکردهای تخصصی مشابه در حوزههای مختلف، در عمل هیچ تغییری در واقعیت انتظار نمیرود. این درحالی است که انتصابات شهردار تهران در حوزه معاونین، فقط تعویض مدیران اصلاحطلب با مدیران قبلی بدون تغییر رویکردهای تخصصی نیست بلکه اتفاقا چینشی هوشمندانه و ناظر به جابهجا کردن تخصصها و دغدغهها در حوزههای مختلف است به گونهای که در بازهای میانمدت به تحولاتی اساسی و بنیادین در واقعیت اداره شهر منتهی شود. برای مثال، به جای اینکه مانند مدیریت قبل فردی با تخصص عمران اما اینبار اصلاحطلب در معاونت حمل و نقل و ترافیک به کار گرفته شود، یکی از سرآمدان حمل و نقل ریلی در این معاونت قرار میگیرد تا پایبندی مدیریت جدید به تحول جدی در حوزه حمل و نقل عمومی رقم بخورد و اتفاقا در همین راستا افراد با سابقه روشن و کارآمد در حوزه عمرانی در مجموعه مترو به کار گرفته میشوند. از آن طرف در معاونت عمرانی، افرادی با دغدغههای جدی در حوزه معماری و شهرسازی فردی ضابطهگرا، با دانش آکادمیک و دغدغهمند در حوزه فرهنگ و کیفیت زندگی به کار گرفته میشوند تا نشان داده شود که برخلاف مدیریت قبل، مدیریت جدید به حوزه معماری و شهرسازی به چشم کیسه پول نگاه نمیکند و اتفاقا به خلق منابع جدید درآمدیای میاندیشد که از طریق استفاده از افراد توانا و متخصص در دیگر معاونتها محقق خواهد شد. با وجود عملکرد اصلاحطلبانه و قابل دفاع درصد روز نخست شروع به کار مدیریت جدید، شهرداری تهران با انتظاراتی فزاینده در میان بدنه جریان اصلاحطلبی و نیز عموم شهروندان تهرانی مواجه است. بدنه جوان جریان اصلاحطلب انتظار کسب تجربه در سطوح مدیریتی در چهار سال آینده را داراست به گونهای که پس از چهار سال، نه فقط وعده شهردار محترم مبنی بر افزایش سی درصدی سهم زنان و جوانان از سطوح مدیریتی شهرداری تهران محقق شده باشد بلکه مهمتر از آن، پس از چهار سال مدیریت جریان اصلاحطلب بر شهرداری تهران، بتوان از میان زنان و جوانان منسوب به این جریان، حداقل یک کاندیدای جدی زن و یک کاندیدای جدی جوان برای سمت شهردار تهران معرفی و ارایه کرد.
تحول در حوزه درآمد و هزینه شهرداری تهران، چابکسازی ساختار عریض و طویل شهرداری تهران به گونهای که به کاهش هزینهها و افزایش کارآمدی در ارایه خدمات به شهروندان منتهی شود، افزایش شفافیت سیستماتیک، کاهش فساد مزمن ریشه دوانده در شهرداری تهران و افزایش اعتماد عمومی به این نهاد، حل مسائل اساسی شهر مانند آلودگی هوا و ترافیک از مهمترین تحولاتی است که عموم شهروندان تهرانی از مدیریت جدید شهری در تهران انتظار دارند. یادآوری این انتظارات در بازههای زمانی کوتاهمدت از آن جهت ضروری است که مبادا یک وقت اداره روزمره شهر و حل مسائل جاری آن موجب غفلت از این انتظارات و بیتوجهی به تحقق اهداف میانمدت و بلندمدت مدیریت جدید شهرداری تهران شود.
عضو هیاترییسه شورای اسلامی شهر تهران
یه سوال پیش اومد واسه م. ۶٠٠ میلیارد حقوق ماهانه به ۶٨٠٠٠ نفر مفهومش ماهی ٨ میلیون و هشتصد به طور میانگین به هر نفر نیست؟ ریال هم که نمیتونه باشه ?
سلام؛ این مبلغ فقط مربوط به حقوق نیست، حقوق و نگهداشت شهر (رفت و روب، نگهداشت فضای سبز و از این قبیل) یا به عبارتی هزینههای اجتنابناپذیر شهر در مجموع است.