دعوای حجاب برنده ندارد؛ کمتر منازعهای در جامعه ایران را سراغ دارم که به اندازه دعوای حجاب پتانسیل فعال کردن شکافهای اجتماعی و فروپاشی جامعه از درون را داشته باشد؛ دعوای بین فقیر و غنی، بین مرکز و حاشیه، منازعات قومی ـ مذهبی و دیگر منازعاتی از این دست هیچکدام به اندازه دعوای حجاب پتانسیل از بین بردن «ما»ی فرهنگی و ذهنی در جامعه ایران را ندارد. دقیقاً به همین دلیل هم دشمنان خارجی، حساب ویژهای برای شدت بخشیدن به این دعوا باز کردهاند و بخشهایی از حکومت هم در کمال ناآگاهی و نابخردی در این تله افتادهاند. نمونهاش همین لایحه حجاب و عفاف که ضررش مثل خیلی قوانین غیرقابل اجرای دیگر، فقط به باجگیری موردی و سلیقهای برخی ماموران حکومتی از شهروندان محدود نمیشود؛ اینکه مشکل عمومی و صدی نود از قوانین ماست؛ علاوه بر این، پیامد اصلی زیانبار و جبرانناپذیر این لایحه بهطور خاص در صدمه زدن به انسجام اجتماعی و تضعیف «ما»ی فرهنگی و اجتماعی است.
اما چرا و چطور موضوع حجاب دارای چنین پتانسیل سنگینی در بحث انسجام اجتماعی است؟ در گفتوگوی ضمیمه استدلال کردهام که منازعه بر سر استانداردهای پوشش، منازعهای فرهنگی (و نه صرفاً مذهبی) و بالقوه تنشزاست، یعنی حتی اگر حکومت هیچ کاری هم به این موضوع نداشته باشد، این منازعه فرهنگی بالقوه پتانسیل تنشزایی میان افراد با عقاید مختلف در جامعه را دارد. مدتها جامعه تلاش کرده است این دعوا را به شیوهای کمتنش مدیریت کند و همزیستی تا حد امکان مسالمتآمیز آدمها با عقاید مختلف در زمینه پوشش را در کنار یکدیگر امکانپذیر کند، اما ورود حکومت به این منازعه فرهنگی و تبدیل آن به منازعه سیاسی، تمام تلاشهای جامعه را بر باد میدهد چراکه ورود حکومت بهنفع یکی از طرفین منازعه باعث میشود شکاف و تضاد تاریخی دولت ـ ملت اینبار در جامعه و بین گروههای اجتماعی سرشکن شود و آن فاصله و خشم و نفرتی که مردم بهصورت تاریخی نسبت به ناکارآمدیهای حکومت احساس میکنند، اینبار نسبت به برخی اقشار و گروهها در جامعه فرافکنی شود و اینچنین میشود که در این منازعه نه فقط حکومت که از مدتها پیش بهدلیل ناکارآمدیهایش باخته است، بلکه اینبار کل جامعه و «ما»ی فرهنگی است که میبازد. به همین دلیل است که میگویم دعوای حجاب برنده ندارد و حامیان و مخالفان حجاب، حکومت و جامعه، همه در آن میبازیم.