یک گام به پیش: در نقد یک نقد

به نظرم این نقد جناب آقای عبدی به نحوه‌ی تصمیم‌گیری و عملکرد جبهه‌ی اصلاحات در انتخابات پیش‌رو وارد نیست. من با تصمیمات جبهه‌ی اصلاحات به دلایلی همدل نیستم* اما منطق تصمیم‌گیری‌شان را درک می‌کنم و به نظرم به‌لحاظ سیاسی هم منطق بی‌ربط و نادرستی نیست. آقای عبدی تصمیم جبهه‌ی اصلاحات مبنی بر منوط کردن مشارکت به تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی این جبهه‌ را «تقابل» تلقی کرده‌اند چراکه معتقدند «شرط گذاشتن به‌تنهایی به‌معنای تهدید و تقابل است» درحالی‌که از نظر ایشان «باید حضور انتخاباتی را از طریق گفت‌وگو و تفاهم حل کرد و نه شرط و شروط گذاشتن!»

گفت‌وگو و تفاهم؟ در عرصه‌ی سیاست؟ آن هم در شرایط فعلی ایران؟ به شوخی بیشتر شبیه نیست؟ واقعیت آن است که عرصه‌ی سیاست ماهیتاً عرصه‌ی منازعه بر سر سهم بیشتری از قدرت است، آنچه در قالب توافق در عرصه‌ی سیاست محقق می‌شود بیش از آن‌که از طریق گفت‌وگو و تفاهم میسر شود، از طریق ائتلاف‌های مقطعی و ناپایدار در جهت بیشینه کردن منافع و سهم از قدرت امکان‌پذیر است، اما زیاده‌روی در ایده‌آلیسم رمانتیک تنها مشکل گزاره‌های بیان شده نیست. به نظر می‌رسد طرفی که جبهه‌ی اصلاحات با اعلام تصمیمش برای مشارکت مشروط با او اعلام تقابل کرده است به قرینه‌ی معنوی از نوشتار آقای عبدی حذف شده است و ایشان دقیقاً نمی‌گوید این تقابل ادعایی با چه کسی یا کسانی رخ داده است اما می‌توان حدس زد طرف تقابل جبهه‌ی اصلاحات، موجودیتی است که در افواه تحلیل‌گران با نام «حاکمیت» شناخته می‌شود.

بیشتر بخوانید
تفکر agentic

گره ذهنی‌ام باز شد؛ در تمام سال‌ها و ماه‌های گذشته فکرم مشغول این سؤال بود که چرا این تعداد زیاد از آدم‌ها، اعم از کنشگران معمولی فضای مجازی تا نخبگان علوم اجتماعی خوانده، از جمهوری اسلامی به‌مثابه یک فعال مایشاء، یک انسان صاحب اراده و اختیار حرف می‌زنند، نه به‌مثابه یک ساختار اجتماعی ـ اقتصادی ـ سیاسیِ بوروکراتیک، هی می‌گویند و می‌نویسند جمهوری اسلامی این کار را کرد یا فلان چیز برایش حیثیتی است یا تن به اصلاح نمی‌دهد. بسیاری از توییت‌ها و تحلیل‌های مشهورترین جامعه‌شناسان ایرانی نیز به همین خطای انسان‌انگاری(۱) یک ساختار اجتماعی ـ سیاسی دچارند.

فکر می‌کردم شاید از سر ترس است یا پرهیز از بیان صریح این حد از عاملیت‌محوری افراطی که جمهوری اسلامی را استعاره از شخص اول مملکت به کار می‌برند، بااین‌حال به نظرم این فروکاستن یک نظم اجتماعی ـ اقتصادی ـ سیاسی به یک شخص وقتی تا این حد میان شهروندان و نخبگان فکری فراگیر است، دلیل جدی‌تری از ترس و محافظه‌کاری دارد. این تحلیل‌های عاملیت‌محور تا آنجا فراگیر و مورد پذیرشند که اغلب تحلیل‌های ساختاری و تاریخی که یک شخص یا اشخاص خاصی را به‌عنوان عامل و مسبب وضع موجود معرفی نمی‌کنند متهم به محافظه‌کاری و سفیدشویی می‌شوند! در بحبوحه‌ی اعتراضات ۱۴۰۱ کار حتی از تحلیل فراتر رفته و به ناله و نفرین به این نظام سراسر فاسد و جنایتکار رسیده بود. القاب و صفاتی که قاعدتاً برای انسا‌ن‌های دارای اراده و اختیار کاربرد دارد نه یک نظم سیاسی ـ اجتماعیِ برساخته که بنا به تعریف نمی‌تواند محصول مستقیم اراده و کنشگری فرد یا تعدادی از افراد دانسته شود.

بیشتر بخوانید
جنگ نخواهد شد

به این دلیل اصلی که «عجالتاً» جنگ در خاورمیانه به‌جز شخص نتانیاهو به‌نفع هیچ کشوری حتی خود اسرائیل نیست، درواقع حمله به کنسولگری ایران آخرین تقلای نتانیاهو برای باقی ماندن در قدرت بوده است چراکه در وضعیت فعلی اسرائیل، او برای باقی ماندن در قدرت، به جنگ با ایران نیاز عاجل دارد. این در حالی‌ است که جهان در مقطع کنونی، آماده‌ی یک جنگ فراگیر نیست و جنگ میان ایران و اسرائیل هم  جنگی نیست که محدود به این دو کشور باقی بماند، بیشتر از سمت اسرائیل که جز با حمایت قاطع کشورهای بلوک غرب قادر به ادامه‌ و پیروزی در جنگ با کشوری دیگر نیست. اما نکته این است که در شرایط کنونی، به راه افتادن یک جنگ فراگیر در خاورمیانه که تبعات آن می‌تواند به‌سادگی به خارج از منطقه هم کشیده شود، هیچ منفعتی برای هیچ کشوری به‌ویژه ابرقدرت‌های جهانی ندارد. برای اینکه ببینیم چرا و چطور جهان آمادگی ورود به جنگ فراگیر را دارد یا ندارد خوب است به دو واقعیت دقت کنیم:

جنگ اوکراین که به‌عنوان یک تجاوز سرزمینی آشکار از سمت روسیه، در هر مقطع زمانی دیگری می‌توانست به یک جنگ فراگیر تبدیل شود اما این اتفاق نیفتاد و کشورهای دیگر از ورود مستقیم به این منازعه پرهیز کردند. درمقابل خوب است دقت کنیم که وقتی جهان آمادگی ورود به جنگ را دارد چطور بهانه‌ای مثل ترور ولیعهد امپراطوری اتریش ـ مجارستان در سارایوو در تابستان ۱۹۱۴ میلادی چون جرقه‌ای به بشکه‌ی باروت عمل می‌کند و ظرف چند روز و بدون هیچ‌گونه برنامه‌ریزی قبلی کل جهان به دو اردوگاه متخاصم تقسیم می‌شود.

بیشتر بخوانید
خیزش رادیکالیسم یا بازگشت به آرمان‌های انقلاب؟

نتایج انتخابات اخیر مجلس از چند جهت برای من غیرقابل پیش‌بینی و شوکه‌کننده بود، مدتی زمان دادم مبادا که در حیرت و سرگشتگی اولیه، تحلیل و ارزیابی‌ام شتابزده از آب دربیاید اما حالا در این متن می‌خواهم مسأله‌مندی و برخی استنتاج‌های تحلیلی حاصل از نتایج انتخابات ۱۱ اسفند را با دیگران به اشتراک بگذارم بلکه از رهگذر تامل و گفت‌وگو بتوانیم در مسیر فعالیت‌های اجتماعی ـ سیاسی پیش‌رو در جهت بهبود کیفیت حکمرانی و بالطبع بهبود کیفیت زندگی روزمره‌ی شهروندان ایرانی روشنی‌بخشی بیشتری داشته باشیم.

۱. اهمیت انتخابات مجلس در شهر تهران

به نظرم تحلیل نتایج انتخابات مجلس با تمرکز بر تحلیل نتایج در شهر تهران راهگشاتر از تحلیل نتایج در کل کشور است چراکه انتخابات مجلس در بسیاری از حوزه‌های انتخابیه، اعم از میزان مشارکت کلی و پیروزی و شکست کاندیداها از مسائل محلی تأثیر می‌پذیرد، این درحالی است که در تهران تأثیرگذاری مسائل محلی و ویژه‌ی شهر تهران ناچیز است و انتخابات در تهران مستقیماً از فضای سیاسی در سطح کلان و ملی متأثر می‌شود. به همین دلیل اگر بخواهیم در مورد وزن‌کشی نیروهای سیاسی، میزان مشارکت یا بی‌تفاوتی سیاسی مردم و به طور کلی آینده‌‌‌ی سیاسی کشور تحلیل و پیش‌بینی انجام دهیم، تمرکز بر نتایج انتخابات در تهران راهگشاتر خواهد بود.

بیشتر بخوانید
جادوی آهستگی و خلوت و تکرار

 اولش که پوستر فیلم را دیدم فکر کردم باز هم یکی از آن ژاپنی‌های کند و ملال‌آور، اما تجربه‌ی استثنایی «کافکا در کرانه» و جذبه‌ای که باعث شده بود ششصد صفحه کتاب را یک‌نفس ببلعم وسوسه‌ام کرد دکمه‌ی پلی را فشار دهم و پلی کردن همان و محو و جادوشده خیره به صفحه‌ی تلویزیون ماندن همان. هیچ‌ باورم نمی‌شد جزئیات روزمرگی تکراری یک توالت‌شور در توکیو یک همچو تأثیر روان‌درمانگرانه‌ای داشته باشد. رسماً تأثیرش به‌اندازه‌ی چند جلسه‌ی تراپی آرام و ثمربخش بود. یک‌جور تأثیری که می‌دانی حاصل تماشای این فیلم است اما نمی‌دانی دقیقاً چطور و چگونه تماشای یک فیلم دوساعته به چنین تأثیر ماندگاری منتهی شده است، عیناً مشابه فرآیند روان‌درمانگرانه‌ی ثمربخشی که تغییرات پایدار حاصل از آن را در زندگی روزمره‌ات می‌بینی اما نمی‌توانی دقیقاً نشان دهی چرا و چطور آن نیم ساعت سه ربع حرف‌زدن‌های هفتگی از این در و آن در به چنین تأثیری منتهی شده است.

بیشتر بخوانید