به قول معروف، شما یادتون نمییاد، اما زمانی نهچندان دور مرغ غذای اعیانی به حساب میآمد، مثل این چند سال اخیر نبود که اگر شما مرغ میگذاشتی جلوی مهمان، به معنای این بود که باهاش ندار بودهای و نمیخواستهای خودت را خیلی به زحمت بیندازی مرغ را انداختهای توی قابلمه و یک پیاز تنگش و تمام؛ در زمانی نه چندان دور، مرغ غذای مهمانیهای رودربایستیدار بود و گذاشتناش سر سفره یکجور عزت گذاشتن سر مهمان به حساب میآمد؛ کمکم اما مرغ از آن حالت کمیاب و مخصوص مهمانی خارج شد، کمکم مرغ رکن ثابت سبد غذایی شد و به نسبت خیلی دیگر از مواد غذایی مانند ماهی یا گوشت قرمز یا حتی سوسیس و کالباس، ارزانتر و خریدش به صرفهتر به نظر میآمد. اخیرا باز شرایطی پیش آمده است که مرغ کمکم از برنامهی غذایی روزمره خارج شود و لابد بشود همان غذای اعیانی ویژهی مهمانیهای خاص، اینبار اما نارضایتی از شرایط پیشآمده خیلی شدید است، آدمها به شدت از این بازگشت شرایط به گذشتهای نهچندان دور خشمگیناند، قاعدتا جای سوال است که چطور آدمهایی که شرایطی مشابه، بلکه هم بسیار بدتر از شرایط امروز را در گذشتهای نهچندان دور تجربه کردهاند، تا به این حد در برابر تجربهی شرایط مشابه کمتحمل و ناراضی و خشمگیناند. پاسخ این سوال را تئوری انتظارات فزاینده میدهد. نظریهای که توضیح میدهد چرا نارضایتیهای شدید اقتصادی اتفاقا نه در یک دورهی طولانی کمبود و شرایط بد اقتصادی بلکه معمولا در دورههایی پس از یک دوره رونق و رفاه کوتاهمدت رخ میدهند.
همینطور که داشتم دنبال دیگر مصادیق انتظارات فزاینده در این روزها میگشتم یادم افتاد که در از قضا من چند سال پیشتر وقتی در آن مرکز تحقیقاتی مشغول به کار بودم، گزارشی نوشتهام دقیقا با همین عنوان بحران انتظارات فزاینده! این گزارش را فروردین 1385 نوشتهام با محوریت بررسی پیامدهای اجتماعی- فرهنگی سیاستهای اقتصادی دولت با تمرکز بر لایحهی بودجهی 85. بعد رفتهام گشتهام این گزارش کذا را پیدا کردهام و میخوانم، میبینم انگار همین هفتهی پیش نوشته شده، فکر کنید یکجایاش نوشتهام «در داخل مکانیسمهای سیاستهای اقتصادی دولت به گونهای عمل خواهد کرد که ادامه روند موجود در بلندمدت ناممکن میگردد. چنانکه نرخ تورم بیسابقه در نتیجهی رشد نقدینگی تحقق بسیاری از وعدههای دولت در زمینهی افزایش رفاه اقتصادی محرومان و اقشار کمدرآمد را با مشکلات جدی مواجه میکند. اما مهمتر از شرایط داخلی، شرایط خاص بینالمللی و خارجی است که پیشبینی خوشبینانهی دولت دربارهی ادامه روند درآمدهای بالای نفتی را با تردیدهای جدی مواجه میکند. درحالیکه ارسال گزارش پروندهی ایران به شورای امنیت در کنار مواضع سرسختانهی نظام جمهوری اسلامی ایران در حق دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای و کارشنکیهای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی، احتمال وضع تحریمهایی را در مورد ایران شکل میدهد، افزایش انتظارات اقتصادی عموم مردم تا حد زیادی از عقلانیت به دور است؛ چراکه در صورت مواجههی کشور با شرایط دشوار، انتظار دولت از مردم بیشتر بر محور ریاضتهای اقتصادی است. این درحالی است که رفاه کوتاهمدت شکل گرفته و مقایسهی آن با شرایط دشوار کشور در صورت تحریمهای بینالمللی احساس محرومیت نسبی را در مردم افزایش خواهد داد و نارضایتی آنها را افزایش داده و بعضاً باور به ناکارآمدی دولت در زمینهی اقتصادی را تقویت خواهد کرد.»
اینها را کی نوشتهام؟ فروردین 85 یعنی حدود شش سال پیش بعد هی میگویند علوم اجتماعی پسنگر است و عرضهی حرف زدن در مورد تحولات آینده را ندارد. من این گزارش را میگذارم اینجا (+)، شما بخوانید و خودتان در مورد صحت و سقم این اتهام رایج پسنگری علوم اجتماعی قضاوت کنید.
دیدگاهتان را بنویسید