خبرگزاری دانشجویان ایران بهمنظور بررسی موضوع گشت ارشاد و چرایی مداخله حکومت در الزام به حجاب در اسفندماه ۱۴۰۱ میزگردی با عنوان «حجاب: نماد حاکمیت، ابزار اعتراض» با حضور بهاره آروین جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس و سینا کلهر جامعهشناس و معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان برگزار کرد که مشروح آن در پی میآید:
سخنان بهاره آروین
در ابتدای این میزگرد بهاره آروین، جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس بحث را با اشاره به اعتراضات اخیر در خصوص گشت ارشاد و حجاب آغاز کرد و با بیان اینکه نقشی که حجاب در این اعتراضات داشت را میتوان به یک معنا دستاندازی و به یک معنای دیگر مداخله غیر ضروری حکومت در امور جامعه تعبیر کرد، اظهار کرد: نتیجه این مداخله غیر ضروری هم آن چیزی بود که در وقایع اخیر شاهد آن بودیم. البته اساساً نمیتوان گفت این امر تنها معطوف به وقایع اخیر بود و نمیتوان گفت «برداشتن حجاب سر» دقیقاً از شهریور ۱۴۰۱ اتفاق افتاد چراکه تحولات جامعه ایرانی در حوزه حجاب پس از انقلاب اسلامی بسیار تدریجی بود و مصداق روشن آن تصاویر سال ۸۶ از بازداشتشدگان گشت ارشاد است که اگر با اکنون تطبیق دهیم میبینیم حجاب خانمهای بازداشت شده در آن زمان مورد قبول و پذیرش خود گشت ارشاد در زمان حال و اکنون است.
وی با اشاره به استانداردهای متفاوت گشت ارشاد از ۱۵ سال پیش تا کنون، تصریح کرد: در برهههایی گاهی برخوردهای این گشت را شدیدتر و گاهی کمتر داشتیم اما آنچه مهم است آن است که در نتیجه این برخوردها نهتنها استاندارد حجاب در جامعه به استانداردهای تعیین شده نزدیک نشده است بلکه از آن استانداردهای تعیین شده دورتر هم شدهایم. درواقع علیرغم وجود گشت ارشاد ما از استانداردهای تعیین شده اولیه که بر مبنای آن گشت ارشاد با زنان برخورد میکرد، بسیار دور هم شدهایم.
آروین با بیان اینکه جامعه ایرانی تحولاتی را در زمینه استاندارد پوشش طی کرده است و از جمله مصادیق آن برداشتن حجاب سر است که زمانی اصلاً شایع نبوده اما در برههای در خودروها شایع شد، تأکید کرد که بنابراین آنچه در شهریور ۱۴۰۱ با آن مواجه بودیم، تغییرات تدریجی در جامعه بوده است.
این جامعهشناس با طرح این پرسش که در برابر رخداد این تحولات در سمت حکومت چه اتفاقی افتاد؟، توضیح داد: به نظرم در سمت حکومت دو وجه رفتاری داریم؛ من یک وجه را میگذارم جزو ویژگیهای خاص حکمرانی و به معنای دقیقتر بوروکراسی در ایران؛ بوروکراسی یک موجودی است که در هر لحظه از زمان تمام تلاشش را میکند تا از همه اختیارات، قدرت و بودجه موجود خود استفاده میکند تا قدرت، اختیارات و بودجهاش را افزایش دهد. بنابراین من یک بخش از راهاندازی گشت ارشاد و به طور کلی برخوردهایی که در زمینه حجاب رخ میدهد را از این جنس میبینم که ربطی هم به ایدئولوژی حکومت به طور خاص ندارد بلکه بوروکراسی موجود این ایدئولوژی را دستمایه افزایش قدرت، حوزه اختیارات و بودجه خود قرار میدهد. البته نمیگویم لزوماً این امر آگاهانه است. بحث من از بوروکراسی ساختاری است. این بیماری، فساد و ناکارآمدی بوروکراسی ما محدود به این دوره جمهوری اسلامی نیست و به زمان پهلوی باز میگردد که حتی از جمله علل شکلگیری انقلاب ۵۷ است.
بهاره آروین در ادامه به وجه دیگر برخورد حکومت با تحولات حوزه حجاب نیز اشاره کرد و افزود: برخورد با این تحولات حجاب یک وجه دیگر هم دارد؛ بهصورت متأخر از دهه ۸۰ به بعد این برخوردها اندک اندک وجه ورود نیروی انتظامی را نیز به خود گرفت و به نظرم به یک وجه منازعه در عرصه نمادین تبدیل شد. از جمله ویژگیهای منازعه در عرصه نمادین این است که این منازعه و برخورد دارای نتایج و هدفگذاری واقعی نیست و اصلاً معطوف به تحقق اهداف واقعی طراحی نشده چراکه اگر اینگونه بود نباید عکس دستگیرشدگان گشت ارشاد در ۱۵ سال پیش این تعجب را در ما ایجاد کند که مگر حجاب این زنان در آن سالها اصلاً چه ایرادی داشته است که اینها را گرفته بودند. اگر واقعاً این برخوردها معطوف به هدف و نزدیک کردن حجاب به استانداردهای حکومت اتفاق افتاده و نتیجهبخش بود، حداقل نباید ما در این ۱۵ سال از معیارها دورتر میشدیم.
وی در عین حال معتقد است که علاوه بر اینکه وجود گشت ارشاد تجربیات ناخوشایندی را برای مردم رقم میزد، ویترینی نازیبا از کشور و حکمرانی ما به جهان مخابره میکرد.
آروین در ادامه بحث با اشاره به بکار بردن ادبیات رکیک در شعارهای اعتراضات اخیر، یادآور شد: درست است ما شاهد ادبیات و فحشهای رکیک در اعتراضات بودیم که نسبتی با فرهنگ عمومی جامعه نداشت اما در طرف دیگر هم شاهد برخوردهایی از گشت ارشاد با زنان و دختران جامعه بودیم که آن هم نسبتی با فرهنگ معمول جامعه نداشت و باید گفت ما شاهد رادیکالیسمی در دو طرف ماجرا بودیم که چندین ویترین نازیبا در کشور خلق کرده بود.
آروین در ادامه گفت: یک زمانی حکومت مداخله ایجابی ایجاد میکند و میگوید میخواهم الگوهای حجاب مورد تأیید خودم را رواج دهم اما موقعی هم میگوید میخواهم با هرآنچه مطابق با این الگو نبود برخورد کنم. این تأکید بر ورود سلبی به مقوله حجاب یعنی نپذیرفتن آنچه مطابق با الگو نیست که این امر را در یک وجه «دستاندازی بروکراتیک» حکومت در عرصه جامعه و فرهنگ از حجاب میبینم که اساساً بسیار غیر ضروری و زیانبار بوده است. در وجه دیگر نیز این را مبارزه نمادین میدانم؛ به این معنا که حکومت فقط میخواهد به لحاظ نمادین این سیگنال را بدهد که من موضوع حجاب را رها نکردهام ولی همه میدانستند که گشت ارشاد دارای اثر و نتیجه واقعی بر روی استاندارد حجاب در جامعه نیست. این مبارزه نمادین فقط محدود به حجاب نیست و مصداقهای دیگری هم دارد. در عرصه نمادین اصطلاحاً ما فقط حفظ ظاهر میکنیم و همه هم میدانند که این واقعیت نیست، از سر اعتقاد نیست. بهترین مثال آن نیز ممنوعیت مسابقه ورزشکاران ما با ورزشکاران اسرائیلی است. درست است که این امر هم نمادین است و اثر واقعی در دست یابی به هدف ندارد اما پیامدهایش برای زندگی واقعی افراد دیگر نمادین نیست بلکه واقعی است. در این مورد هم مثل حجاب میتوان همان میزان نمادین بودن و همان میزان غیر ضروری و زیان بار بودن را دید. مبارزه در عرصه نمادین علاوه بر اینکه نمادین است، رادیکال نیز هست. از آنجا که مداخلات نمادین ما بسیار رادیکال انجام میشود واکنشهای رادیکال را نیز در پی دارد.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: من حتی تصور میکنم این نوع برخورد و منازعه نمادین خیلی تصمیمی نیست که در سطح حاکمیت و از سطوح بالا گرفته شده باشد. اتفاقاً من مخالف این هستم که بگوییم حجاب نماد حاکمیت جمهوری اسلامی است. حجاب نماد حاکمیت جمهوری اسلامی نیست و نبوده است؛ اگر واقعاً نماد حکومت بود و به قول مخالفان برای حکومت حیثیتی بوده است پس چرا و چطور ما از استانداردهای حجاب دهه شصت به حجاب امروز رسیدهایم؟
سخنان سینا کلهر
در ادامه این میزگرد سینا کلهر، جامعهشناس و معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان به بازخوانی روایت رابطه جمهوری اسلامی با حجاب پرداخت و اظهار کرد: اگر بخواهیم از چشمانداز اجتماعی به مسأله نگاه کنیم، حجاب یک راه برونرفتی برای مسأله مشارکت زنان درانقلاب اسلامی سال ۵۷ بود. در واقع حجاب گره جمهوری اسلامی با مسأله زن را باز کرد. اگر حجاب نبود جمهوری اسلامی نمیتوانست مشکلش را با مسأله زن حل کند و ما به این امر مهم توجه نمیکنیم. حجاب، مسأله حضور زن در راهپیماییها، تظاهرات، عرصه سیاست، اقتصاد و… را حل کرد.
وی به سخنرانی امام خمینی درباره حجاب در ۱۷ اسفند ۵۷ اشاره کرد و افزود: در آنجا امام این بحث را مطرح میکنند که زنها نباید بیحجاب وارد ادارات شوند. این سخنرانی خیلی سخنرانی خاصی است. چندین نکته دارد. امام راجع به این صحبت میکنند که زنان نهتنها تفاوتی با مردان ندارند بلکه از برخی جهات از مردها قویتر هم هستند و باید در تمام صحنهها مشارکت داشته باشند اما این مشارکت باید قاعده داشته باشد. امام در آن سخنرانی حضور زنان در عرصههای مختلف در دوره پهلوی را نقد میکنند که به نوعی استفاده ابزاری از حضور زنان میشده است.
کلهر با طرح این پرسش که چطور میشود ابزاری که گره رابطه یک حکومت و نظام را با جامعه حل کرده تبدیل به پاشنه آشیل و چالش برای آن حکومت میشود؟، توضیح داد: حجاب ابزار حضور اجتماعی زنان پس از انقلاب ۵۷ بوده، در نتیجه صرفاً از جهت حکم و ابزار بودن مطرح بوده و نماد حکومت نبوده است. اگر حجاب نبود این میزان از تحصیلات در دانشگاهها و این میزان از حضور زنان در بازار کار و سیاست هرگز اتفاق نمیافتاد. جمهوری اسلامی میتوانست راه دیگری را در پیش بگیرد، زن را خانهنشین کند و نهایتاً زنی که قرار است در خانه بماند اصلاً برایش مسأله حجاب وجود نخواهد داشت اما این مسیر را نرفت. یک جریانی که آن زمان هم وجود داشت و اکنون نیز وجود دارد و با حضور زنان در جامعه بهشدت مخالف است میتوانست سیطره پیدا کند، مسیر را به آن سمت ببرد اما جمهوری اسلامی به آن سمت نرفت.
این جامعهشناس با تأکید بر اینکه حجاب ابزار مشارکت اجتماعی است، ادامه داد: خدمتی که حجاب به توسعه زن ایرانی، سواد زن ایرانی و حضور اجتماعی او کرده است غیر قابل کتمان است. در سال ۵۷ مقاومتی در طبقات پایین برای مشارکت اجتماعی زنان وجود داشت که بسیار بیشتر از مقاومتی بود که در طبقات مذهبی وجود داشت چراکه تعصب و تغییرناپذیری نظامهای باوری آنها بسیار حادتر است که به تعصبهای خارج از چارچوبهای فرهنگی و به غیرت بهمعنای فرهنگی ایرانی قدیمی خود باز میگردد. اتفاقاً این را در طبقات فرودست بسیار حادتر و شدیدتر از طبقات مذهبی و متدین میبینیم. حجاب توانست به همه این طبقات این اطمینان را بدهد و آنها را با خود همراه کند به طوری که برای مثال خانوادهها اجازه دادند دخترانشان در شهری دیگر بمانند و آنجا در دانشگاهها تحصیل کنند. درواقع این همراه کردن جامعه برای مشارکت اجتماعی زنان در آن زمان تنها یک راه داشته و آن بیان این بوده است که «من حکومت ابزار سوء استفاده، تعدی، انحراف و غیره را به حداقل رساندم و حتی صفر کردهام» و این جزء به مدد حجاب اتفاق نیفتاده است. منظورم این هست که حتی اگر از نگاه اجتماعی بخواهم به موضوع نقش و کارکرد حجاب در جامعه ایران نگاه کنیم و جنبه دینی و حکم شرعی بودن آن را در تحلیل لحاظ نکنیم، حجاب یک پیشران اجتماعی بزرگ برای حضور و مشارکت اجتماعی زنان است.
کلهر در ادامه با اشاره به تظاهرات زنان تهرانی در ۱۹ و ۲۰ اسفند سال ۵۷ و پس از اعلام لزوم داشتن حجاب برای زنان از سوی امام خمینی، افزود: در آن زمان افرادی به زنان بیحجاب تظاهرکننده تعدی کردند و امام بیانیه بسیار شدیدالحن و تند و تیزی بر علیه کسانی که تعدی کردند صادر میکنند. باید به این نکته توجه کنیم که زنان در آن تظاهرات بدون حجاب حاضر شده بودند. آنها بیحجاب تظاهرات کردند، کاری که در تاریخ ۴۴ ساله جمهوری اسلامی هنوز تکرار نشده است و از نظر جمعیت حاضر در تظاهرات حتی قابل مقایسه با جمعیت تجمعات اخیر نیز نیست اما چرا آن تظاهرات بینتیجه بود؟ دو دلیل دارد یکی به این باز میگردد که تمام نخبگان سیاسی اصلی در دو حزب جمهوری اسلامی و حتی در جریانی که بعدها به منافقین مشهور شدند در آن روز همراه و موافق با حجاب بودند و معتقد بودند حجاب اصلاً محدودیتی نمیآورد، در واقع حاکمیت درباره موضوع ححاب اتفاق نظر داشت و دیگری اینکه حجاب در آن زمان مطالبه عموم مردم بود.
کلهر به تعابیری از بنیصدر درباره حجاب اشاره کرد و یادآور شد: اینکه بنیصدر در دفاع از حجاب معتقد بود نور خورشید برای موهای زن مضر است و زن باید حجاب داشته باشد فارغ از اینکه دفاع نامعقولی از حجاب است اما نشان میدهد به چه میزان دفاع از حجاب در جامعه عمیق بوده و غلبه داشته است. آقای مسکوب در روایتی که برای روزهای این تظاهرات دارد، شرح میدهد که این تظاهرکنندگان تنها در خیابان مانده بودند و کسی از آنها حمایت نمیکرد. بنابراین میبینیم که برخلاف گفتار این زمان، در آن دوره گفتمان غالب و معنای حجاب در جامعه ابزار پیشرفت و مشارکت زن است.
وی با بیان اینکه مطالبه حجاب از سوی عموم مردم در آن زمان مسأله مهمی است، توضیح داد: جامعه آن روز درکی از فضای عمومی و شخصیت زن و استاندارد پوشش زن داشت که فقط حجاب میتوانست آن را تطبیق دهد. تمام خاطرات بیان شده از آن زمان هم تصدیقکننده این امر هستند که عموم مردم مخالف گروهی بودند که بهخاطر حجاب در اسفند ماه تظاهرات کردند. بنابراین در لحظه تولد حجاب، نخبگان سیاسی، رسانه و عموم مردم با آن همراه هستند، در نتیجه اساساً حجاب مسأله حاد و اساسی و خطیری نبوده است که تبدیل به نماد جمهوری اسلامی بشود. شما حجاب را با موضوع استقلال مقایسه کنید تا تفاوت نماد با غیر نماد آشکار شود. حجاب از چشمانداز اجتماعی ابزار و از چشمانداز دینی حکم شرعی است که جمهوری اسلامی از آن استفاده کرده تا مشارکت زنان را در جامعه رقم بزند.
وی در بخش دیگر سخنان خود به گفتوگوی خبرنگار کیهان با امام خمینی در دی ماه ۱۳۵۷ اشاره کرد و گفت: خبرنگار از امام میپرسد شما حکومت اسلامی تشکیل دهید حجاب را اجباری میکنید؟ پاسخ امام اما این است که «حجاب هیچوقت برای زن مسلمان اجباری نبوده و او خودش انتخاب میکند.» این نقطه کلیدی و استراتژیک بحث حجاب است که خواست زن مسلمان همواره مبنای سیاستگذاری بوده است. حجاب بیش و پیش از آن که مطالبه حکومت اسلامی باشد، خواست مردم مسلمان و زنان مسلمان است.
این جامعهشناس ادامه داد: از اسفند ۵۷ تا ۱۴ مرداد ۱۳۵۹ قانون و آییننامه مهمی برای حجاب وجود نداشت و میتوان گفت ۱۶ ماه موضوع حجاب از دستور کار حکمرانی کنار گذاشته میشود. در این تاریخ امام سخنرانی میکنند که مسأله و موضوع اصلی آن سربرگهای اداری با آرم نظام شاهنشاهی و تجملاتی است که در حوزه اداری وجود دارد. امام ۱۰ روز به دولت فرصت میدهد. در این سخنرانی هم امام در نهایت به مردم ارجاع میدهند. از اینجا به بعد نظام اداری معضلی پیدا میکند که ما برای خانمهایبی حجاب چگونه لباس مناسب پیدا کنیم و شاید بشود گفت که این زمان تاریخ تولد «مانتو» است.
معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان ادامه داد: تا آن زمان گرچه جامعه مداخله در حجاب را ضروری و منطقی میدانست و با آن همراه بود اما ما چیزی مثل ماشین گشت ارشاد نداشتیم و همهچیز محدود به ساختمانهای دولتی بود که مداخلات آنها هم شل و سفت بود. بنابراین روشی که نظام در ارتباط با حجاب در پیش میگیرد با روش جامعه در ارتباط است؛ فاصلهای بین مردم و حکومت در خصوص حجاب وجود ندارد. با این همه در گذر زمان سیاستگذاری ححاب به نقطهای میرسد که میان حکومت و بخشی از مردم فاصله ایجاد میشود و جامعه کمکم روشهای مداخله را نمیپذیرد. به نظرم در آن نقطه، انحراف از مسأله سیاستگذاری حجاب رخ داده است به همین خاطر هم مسألهای که مطالبه نخبگانی و جامعه بود و همراهی رسانهها را با خود داشت، بهدلیل تغییر روشها به موضوع و محل انتقاد نخبگان و رسانه تبدیل میشود.
این جامعهشناس در بخش دیگر سخنان خود به بیان نخستین مناقشات پیرامون مسأله حجاب در جامعه پرداخت و با بیان اینکه سال ۶۲ اولین ردپاهای مناقشه درباره حجاب شکل میگیرد، اظهار کرد: تا سال ۶۲ تمرکز سیاستگذاری بر نظام اداری است اما در سال ۶۲ برای اولین بار یک جریانی تلاش میکند خیابانها و حوزه عمومی را نیز به عرصه قانونگذاری یا مداخله در خصوص حجاب وارد کند.
وی بیان کرد: تا سال ۶۲ فضای عمومی اگرچه از جهت فرهنگی تحت تأثیر گفتمان حجاب است اما از جهت قانونی آزاد است. سال ۶۲ قانون معروف جرمانگاری بیحجابی با مجازات ۷۵ ضربه شلاق تعیین میشود. از سوی دیگر در سال ۶۵ قانون بسیار مهمی مربوط به جرمانگاری البسه موجود در بازار تعیین میشود که ۴ ماده بسیار سفت و سخت دارد و سال ۶۸ هم بخشنامهای متناسب با آن قانون نوشته میشود که ۵۰ صفحه است وتقریباً تمام مصادیق پوشش را جرمانگاری میکند. این بخشنامه را عبدالله نوری امضاء کرده و میتوان گفت نقطه اوج قدرتانگاری دولت در موضوع حجاب و دور شدن آن از مردم و جامعه است. گویی دولت احساس کرده در موقعیت خدایی است و میتواند هر کاری کند. هرچند همان زمان هم در پشت صحنه سیاستگذاری گلایههایی وجود داشته که باید این سیاست تغییر کند اما تغییر نکرد.
کلهر تصریح کرد: در واقع این روند با این بخشنامه سراسر زندگی اجتماعی را جرمانگاری میکند مثلاً تعیین میکند دکمههایی از لباس که فلان شکلک را دارند، جرماند. با توجه به اسناد ثبت شده اولین اعتراضها به سیاستهای جدید دولتمحور از همین زمان یعنی حوالی سالهای ۶۳ شکل گرفته و رسانهای میشود. اسناد را که میبینیم متوجه میشویم اتفاقاً همان روزها هم جلساتی در حاکمیت وجود دارد که میگویند این راه (تکیه بر قدرت دولتی و سرک کشیدن در همه لایههای زندگی) نباید ادامه پیدا کند. گویی یک بخش از حاکمیت میفهمیده این راه غلط است و نباید ادامهدار شود اما اتفاقی که میافتد این است که بخشی از قدرت میتواند حرف خود را بر کرسی بنشاند و عملاً موفق میشود، سیاست خود را غلبه میدهد و به نحو غمانگیزی آن جریان همان جریان معروف چپ است که بسیار به قدرت دولت اتکا دارد. عجیب آنکه مخالفان آن روز و آن روش البته امروز اینطرف ایستادهاند و منتقدان جدی سیاستگذاری حجاب هستند. برخی در جریان چپ این توهم را ایجاد کردند که قدرت دولت فراتر از قدرت جامعه است. تا قبل از آن، این فهم بهدرستی وجود داشت که قدرت دولت ذیل قدرت جامعه است و ما نمیتوانیم در مقابل جامعه بایستیم و نباید در مقابل جامعه بیاستیم، ارجاع به مردم و ملت مسلمان را میتوان از همین زوایه دید.
این جامعهشناس حذف مجازات شلاق در مجلس شورای اسلامی را بزرگترین رخداد سال ۷۵ در حوزه حجاب دانست و با بیان اینکه حذف این مجازات نشاندهنده قدرت جامعه در برابر قدرت دولت است، توضیح داد: این تحول در قانون نشان میدهد فضای عمومی تا چه اندازه قانونگذار را تحت فشار قرار داده است که مجبور به حذف این مجازات میشود و جریمه نقدی ۵۰ هزار تومانی نیز جایگزین آن مجازات میشود که ۵۰ هزار تومان آن روز البته عدد بزرگی بوده است. الآن نیز همین مجازات ۵۰ هزار تومان در قانون مجازات اسلامی وجود دارد.
معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان درباره نخستین ردپاهای ورود گشت ارشاد به جرمانگاری در حوزه حجاب نیز اشاره و عنوان کرد: یادمان باشد اولین بار کسانی که پای شورای عالی انقلاب فرهنگی را به مسأله سیاستگذاری در حوزه حجاب گشودند جریان سیاسی پیروز انتخابات دوم خرداد بود چراکه نمیتوانستند قانون آن زمان را در مجلس تغییر دهند بنابراین به فکر دور زدن مجلس افتادند. ما سال ۷۶ بعد از اتفاقات دوم خرداد یک تحول بسیار بزرگ داریم و آن مصوبه اول شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه حجاب برای اولین بار است. آن مصوبه یک جمله دارد که میگوید «در کنار حجاب، عفاف هم مهم است» و این زمان نیز تاریخ تولد واژه «عفاف» در سیاستگذاری حجاب است. تا قبل از آن تاریخ ما واژه عفاف را در سیاستگذاریها بهصورت محوری نداریم. درواقع عفاف تلاش بخشی از جریان حاکمیت است برای اینکه از موضع حجاب یک قدم دیگر عقبنشینی کند. البته این تاریخ، تاریخ ورود حجاب به مناقشات سیاسی و ابزاری برای پیروزی در صندوق نیز هست.
وی با یادآوری اینکه آن مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی جز تأکید بر «عفاف» بر «آگاهی» نیز تأکید داشت، خاطرنشان کرد: آن مصوبه میگوید «آگاهی» نیز مهم است. میگوید مشکل زنان در ندانستن است و زنان باید فواید حجاب را بدانند تا بعد از آن خودشان حجاب را رعایت کنند. با همین مصوبه است که با تأکید بر آگاهی و ضرورت دانستن در نحوه مواجهه با حجاب تغییر جدی ایجاد میشود که پیامد آن تغییر فضای عمومی مراکز هنری، دانشگاهها و کلان شهرهاست و کمکم پدیده بدحجابی ظهور میکند. پس از آن در چهارم مرداد ماه ۱۳۸۴ یعنی کمتر از یک هفته به زمان تغییر دولت مصوبهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی به امضای سیدمحمد خاتمی ابلاغ میشود که بذر گشت ارشاد در آن گذاشته میشود. این مصوبه هم همچون مصوبه اول بر ضرورت اقدامات فرهنگی تأکید میکند اما در بند ۴۶ کمیتهای را تعیین میکند که دستگاههای امنیتی و انتظامی از جمله نیروی انتظامی را عضو کمیته میکند و در بند آخر تأکید میکند که وظایف هر دستگاه عضو کمیته باید در مصوبه دیگر تعیین شود. به این ترتیب برای اولین بار پای نیروی انتظامی بهصورت آشکار باز میشود و بر اساس همین مصوبه است که در مصوبه سوم که در دولت بعد تصویب میشود گشت ارشاد متولد میشود. سؤال مهم درباره این مصوبه این است که چگونه برای اجرای مصوبهای که ۴۵ بند آن اقدامات فرهنگی است باید دستگاه انتظامی را انتخاب کرد.
کلهر با بیان اینکه با تولد گشت ارشاد از سوی دیگر مدیریت موضوع از وزارت فرهنگ و ارشاد به وزارت کشور منتقل میشود، افزود: دو سال بعد نیز یک مصوبهای در مجلس به نام «قانون مد و لباس» داریم که به نظرم این قانون آخرین تلاش سیاستگذارانه جمهوری اسلامی در موضوع حجاب بوده و بعد از آن تلاشها در این راستا تمام شده است. آقای عماد افروغ و دوستان ایشان در کمیسیون فرهنگی مجلس آن ایده آگاهی که در دوم خرداد مطرح شده بود را به ایده زیبایی تبدیل میکنند و میگویند حجاب باید زیبا شود تا عواطف خانمها نسبت به حجاب مثبت شود و زنان حجاب را قبول کنند. از این رو قانون مد و لباس را مینویسند و برای آن یک بنیاد نیز طراحی میشود.
این جامعهشناس ادامه داد: همه این اتفاقات رخ میدهد اما سال ۸۸ مشخص میشود هیچکدام اثر مورد انتظار را نداشته است. از سال ۸۸ به بعد نیز گرچه شورای عالی انقلاب فرهنگی در حوزه حجاب چندین مصوبه دارد اما ما دیگر از این مباحثی که مطرح کردیم جلوتر نیامدیم چراکه به نظرم مسأله مداخله و سیاستگذاری از سال ۸۸ به بعد تمام شده و از آن سال به بعد جمهوری اسلامی با مسأله حجاب و بدحجابی مدارا و سعی میکرده است با تغافل و غیره این معضل را بهنحوی مدیریت کند اما مشکل آنجاست که رقیب و حریف و بهمعنای دقیق مخالفان نظام دست از سر جمهوری اسلامی برنمیدارند و تلاش میکنند مسأله حجاب را تبدیل به نقطه ضعف جمهوری اسلامی کنند. مدام تحریکش میکنند و نتیجه آن واکنشهای عصبی گاه و بیگاه میشود که تا اوایل ۱۴۰۱ و حتی جریانات اخیر شاهد آن بودیم. از این رو حقیقتاً چه صحنه جامعه را نگاه کنیم و چه اسناد موجود را بررسی کنیم درمییابیم که حجاب نزدیک به ۱۰ سال تقریباً رها بوده است، حتی ایده جریان اصولگرا این بود که اگر من اقتصاد را درست کنم میتوانم در مقابل از جامعه مطالبه فرهنگی داشته باشم و نوعی معامله با جامعه کنم که من اقتصاد را درست کردم حالا شما حجاب را در عرصه عمومی رعایت کنید.
معاون فرهنگی وزیر ورزش در عین حال به لزوم تفکیک فضای عمومی از خصوصی و اهمیت پوشش متناسب با هرکدام از این فضاها تأکید و خاطرنشان کرد: این یک اتفاق بسیار بزرگ و سیاستگذارانه است که حکومت بگوید من کاری ندارم چطور در فضای خصوصی ظاهر میشوید اما در عرصه عمومی و ادارات باید حجاب را رعایت کنید. این تحول بسیار بزرگی برای حکومتی محسوب میشود که از ابتدای ۵۷ سیاست حجاب را دنبال کرده است. گویی تقسیم کاری در عرصه عمومی و خصوصی رخ میدهد اما موضوع این است که اینبار دیگر جامعه حاضر نیست این آوانس را به فضای عمومی بدهد و بپذیرد که پوشش من در خانه و خارج از آن و در محیطهای اداری فرق داشته باشد. این میتوانست یک مصالحه حداقلی را اتفاق بزند اما چرا رخ نداد؟ چون بهصورت اساسی جامعه در این زمینه تحریک میشود. این تحریک هم از طریق جناحهای سیاسی که مخالف جریان حاکم بر کشور بودند رخ داد و هم از سوی مخالفان خارج از کشور این امر تشدید شد. پروژه بیحجابی بزرگترین پروژه فرهنگی است که در مقیاس جهانی عملیاتی و پشتیبانی میشود.
ادامه گفتار بهاره آروین
در ادامه این میزگرد بهاره آروین با تأکید بر اینکه حجاب نه ابزار اعتراض و نه نماد حاکمیت است، درباره سخنان سینا کلهر توضیحاتی ارائه کرد و گفت: آنچه من در مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی میبینم خبر از برخورد وجود ندارد و هیچ کجای مصوبات مجوزی برای برخورد فیزیکی با مردم نمیدهد، بهویژه در آن موردِ ردِ گشت ارشاد در مصوبه ابلاغی ماه پایانی دولت آقای خاتمی، اصلاً چنین موردی وجود ندارد و فکر میکنم آقای کلهر مفاد این مصوبه را با مفاد مصوبه ابلاغی در زمان دولت آقای احمدی نژاد اشتباه گرفتهاند. در عین حال با این روایت آقای کلهر موافقم که در ابتدا، این حکومت بود که برای اجباری کردن حجاب بهدنبال جامعه افتاد. حکومت بهتدریج میبیند عرصه جامعه نوعی عرصه مداخلات خودسرانه میشود که حاکمیت را زیر سؤال میبرد. حکومت بنا بر تعریف، محل انحصار خشونت مشروع است. حالا حکومت در خیابان میبیند به مردم تعدی میشود و برای مدیریت این تضادهای اجتماعی به پشتوانه اکثریت اقدامی انجام میدهد. بنابراین آیا حجاب آنطور که موافقان و مخالفان در طبل میکوبند نماد حیثیتی برای حاکمیت جمهوری اسلامی است؟ خیر. اگر اینگونه بود حکومت آنقدر پله به پله از این موضع عقب نمینشست.
بهاره آروین جامعهشناس و عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس با تأکید بر اینکه حجاب در جامعه ایران اقتضایی است، توضیح داد: در واقع حتی قبل از انقلاب اسلامی نیز خانمها برای رفتن به محافلی نظیر ختم و مسجد حجاب سر میکردند. در برخی مکانها حجاب داشتند و در برخی جاها حجاب نداشتند. خیلی از دختران معتقد حتی سر کلاس و در حضور معلم آقا حجاب نداشتند. حجاب خیلی اقتضایی و متناسب با فرهنگ بود و مرزهای فرهنگی خود را داشت. کار عجیبی است که شما برای تمام آحاد زنان یک جامعه چنین اجباری را ممکن کنی و این آن وجهی است که من معتقدم این وجه تاریخی در دیدگاه معترضان نادیده گرفته میشود. این امر نادیده گرفته میشود که اصلاً چطور میشود حکومت این کار را انجام دهد اگر پشتوانه جامعه را نداشته باشد؟ بنابراین در نقطه آغاز این اتفاق افتاد چراکه انقلاب اسلامی واقعاً یک انقلاب فراگیر اجتماعی با پشتوانهای از حمایت مردم بود که در آن این احساس که «من هرآنچه بتوانم را محقق میکنم» ایجاد شد. به طوری که به نظر من سرمایه اجتماعی جامعه و حکومت در نقطه انقلاب و جنگ در بیشترین حالت خود بود. اما آنچه در نقطه اکنون مهم است آن است که چرا امروز این سرمایه و اعتماد اجتماعی متقابل تا این حد افول کرده است. درواقع مقاومتی در جامعه شکل میگیرد که آرام آرام حکومت را به عقبنشینی وادار میکند.
این جامعهشناس نحوه پوشش را تابع عرف فرهنگی در جامعه ایران دانست که بهتدریج برایش استاندارد تعریف شده است و تصریح کرد: به طوری که حتی خانمهایی که حجاب سر ندارند، در مهمانیهای مختلف و بنا بر اینکه چه کسانی در آن مهمانی حضور دارند، آشنا هستند یا غریبه، استانداردهای پوشش متفاوتی را اعمال میکنند. این امر حتی در خانوادههایی که اعتقادی به حجاب ندارند نیز دیده میشود. هر خردهفرهنگی در جامعه ایران استاندارد خاص خود را در زمینه پوشش زنان و مردان دارد. زمانی فرهنگ مردم جامعه خیلی همسو با هم شد اما بهتدریج ما خیلی متکثر شدیم و این تنوع و تکثر حتی در کسانی که اصطلاحاً کمحجاب و بدحجاب بودند نیز دیده شد. همین امر بود که باعث شد بگوییم خب این ماده قانونی درباره حجاب را چطور اجرا کنیم؟، عرف دقیقاً چیست و با معیار چه کسی سنجیده میشود؟
عضو هیئت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه تربیت مدرس با اشاره به ناکارآمدی گشت ارشاد، یادآور شد: اساساً گشت ارشاد نمیتوانست کارآمد باشد چراکه هیچ معیار عینی برای برخورد با نوع حجاب نداشت. روشنترین مثالش همین مرحوم مهسا امینی بود که هرکسی عکس او را دید گفت این حجاب با عرف جامعه ایران چه فاصلهای دارد؟ من به یک معنا تمام اتفاقی که شش ماهه اول سال افتاد و وقایعی که به شهریور ۱۴۰۱ منتهی شد را معطوف به حجاب نمیدانم. گرچه به نظرم در این برهه زمانی اخیر، دشمنان جمهوری اسلامی بسیار انگیزهمند بودند تا از نمد اعتراضات کلاهی را برای خود دست و پا کنند؛ اما اعتراضات خیلی گسترده بود، برای مثال یک ماه قبل از آن، برخورد ون گشت ارشادی را داشتیم که مادر خطاب به مأمور میگفت دخترم مریض است و واکنشهای مردم نسبت به این امر و حمایت از مادر نیز زیاد بود.
وی عنوان کرد: عرف جامعه ایران بسیار متکثر است و مردم عرف عمومی را هم خودشان نگه میدارند. آیا الآن که گشت ارشاد نداریم همه خانمهایی که به حجاب اعتقاد ندارند روسری از سر برداشتهاند؟ مگر در شهرستانها که ما اصلاً گشت ارشاد نداریم افراد روسری از سر برداشتند؟ توهم اینکه حجاب را جمهوری اسلامی اساساً حفظ کرده باعث شده جمهوری اسلامی در رودربایستی و منازعه نمادین حوزه حجاب بیفتد و تصور کند «بالاخره من باید یک کاری برای حجاب هرچند کاری پرهزینه و بیثمر باشد انجام دهم چراکه من مسئول حجاب در جامعه شمرده میشوم»؛ این تصور در حالی است که جمهوری اسلامی نه مسئول حجاب جامعه است و نه باید مسئول شمرده شود. مسئول حجاب مردم جامعه حاکمیت نیست بلکه عرف جامعه است. کما اینکه حاکمیت در این موضوع هرچقدر جلوتر آمده و فشار بیشتری آورده است همیشه شکست خورده و سنگ روی یختر شده است. نمیدانم این اندیشه و این هراس که «اگر من حجاب را ول کنم معلوم نیست شرایط حجاب به کجا رود» از کجا سرچشمه میگیرد؟. استانداردهای حوزه حجاب بهتدریج و نامحسوس تغییر کرده و امر خلاف عرف نیز همیشه با نگاههای مردم محدود شده است.
این جامعهشناس با تأیید این حرف سینا کلهر که در ابتدای انقلاب حجاب ابزار مشارکت زنان بود، به نقش بوروکراسی در بسط یافتن مداخلات غیرضروری در حوزه حجاب نیز اشاره و تصریح کرد: در زمان پهلوی بسیاری از خانوادهها حتی تلویزیون نداشتند و یا بهخاطر فضای دانشگاهها اجازه تحصیل به فرزندان دختر را نمیدادند. این حضور زنان لحظهای امکانپذیر شد که زن مبارز انقلابی که پیش از انقلاب هیچ بازنمایی فرهنگی و رسانهای در عرصه رسمی نداشت، به مدد انقلاب اسلامی در عرصه فرهنگ و رسانه بازنمایی شد. بازنمایی این شکل از زن و حضورش در عرصه عمومی در زمان انقلاب تا حدی بهواسطه سیاستهای حجاب تسهیل میشود. ما این بازنمایی را قبل از انقلاب نداریم و بعد از انقلاب نیز به مدد حجاب این بازنمایی تسهیل و امکان پذیر شد اما مشکل این است که بهدلیل وجود بوروکراسی فاسد و ناکارآمد، مداخلات در عرصه حجاب روز به روز گستردهتر و غیرضروریتر شد که روایت آن را آقای کلهر مفصل شرح دادند.
آروین با بیان اینکه بوروکراسی از هرچیزی از جمله ایدئولوژی برای توجیه ادامه مداخله خود در امور فرهنگی اعم از حجاب استفاده میکند، افزود: حجاب ربطی به حکومت اسلامی نداشته بلکه بهعلت پشتوانه جامعه ظهور پیدا کرد بعد از آن اما جامعه کمکم استانداردهای خود را تغییر داد و این بوروکراسی ناکارآمد نیز خلاقیت و انعطاف لازم را نداشت تا این مداخله را رها کند. بهویژه در عرصه فرهنگ و هنر، جامعه قویتر است و این بوروکراسی باید مداخله را رها میکرد ولی چرا رها نمیکند؟ چون نمیخواهد بودجه و تشکیلات خود را منحل کند.
وی تأکید کرد: حکومت باید عرصههایی که بیجهت به آنها دستاندازی کرده است را به جامعه بازگرداند. با این دستاندازیها تنها بیاعتمادی و ضعف سرمایه اجتماعی خود و جامعه را پررنگ کرده و از سوی دیگر عرصه فرهنگ و هنر را از تکثر ثمربخش خود تهی کرده است. از همین رو شاهد دو قطب رادیکال، یک رادیکالیسم در بین معترضان و دیگری در بین سیاستهای فرهنگی حکومت هستیم. از این رو من با آقای کلهر موافقم که واقعیت جامعه تا این حد رادیکال نیست و خیلی هم متنوع و متکثر است. بنا بر اینکه افراد کجا میروند، کدام محله شهر و چه شهری میروند استانداردهای پوشش برایشان فرق میکند. بله در حال حاضر گروههای مختلفی داریم که استانداردهای مختلفی برای پوشش دارند و ممکن است در عرصه عمومی با دیگر گروهها دچار تضاد شوند اما اتفاقاً خود این گروهها بهتر میتوانند با یکدیگر کنار آیند تا زمانی که حکومت میخواهد مداخله میکند. این مداخله حکومت هم به خودش ضربه میزند و هم بیاعتمادی مردم جامعه نسبت به او را فزاینده میکند و هم برای عرصه فرهنگ و هنر پیامدهایی دارد که آنها را از شکوفایی و تکثر و استانداردسازی عرفی خاص خود باز میدارد.
آروین در ادامه با بیان اینکه حکومت طی این سالها برای حجاب عقبنشینی در عرصه واقعیت و مداخله رادیکال در عرصه نمادین داشته است، اظهار کرد: به نظر من اگر واقعبینانه نگاه کنیم بحث حجاب در جمهوری اسلامی نماد ایدئولوژیک و حیثیتی نیست چراکه حتی در بین متولدین سالهای اولیه انقلاب که در دهه شصت و در فضای جامعه و رسانهای یکدست جامعهپذیر شدند، تنوع زیادی در سبکهای دینداری میبینیم. همین الآن در برخی خانوادهها برداشتن روسری به یکسری تضادهای درون خانوادگی دامن زده است. هنوز برخی خانوادهها به این راحتی از حجاب عقبنشینی نمیکنند اما در عین حال برخی خانوادهها نیز حامی فرزندان برای برداشتن حجاب هستند. ما این تکثر فرهنگی را باید به رسمیت بشناسیم.
این جامعهشناس تأکید کرد: در واقع ورود بوروکراسی در حوزه حجاب جامعه بهدلیل و بر مبنای ایدئولوژیک نیست اما از ایدئولوژی بهخوبی تغذیه میکند. ورود و مداخله گسترده بوروکراسی به عرصه فرهنگ و هنر و رسانه، بیماری فراگیر ما در عرصه فرهنگ و رسانه است. تنها راه خروج از این بیماری نیز این است که بگوییم اگر حکومت میخواهد مداخله کند الگوی ایجابی خود را ادامه دهد اما برخورد سلبی را باید رها کند. با توجه به اینکه سفره پرخرج بوروکراسی بهلحاظ بودجه و امکانات را به این راحتیها نمیتوان جمع کرد، میتوان این سفره را با الگوی ایجابی نگه داشت اما الگوی سلبی دیگر هیچ ضرورتی ندارد. اینکه هنرمندان و ورزشکاران ما جلودار اعتراضات اخیر بودند اتفاقی و بیراهه نیست. علتش این است که قشر فرهنگی و ورزشکار و هنرمند ما بیشترین هزینهها را از ممنوعیتهای نمادین جمهوری اسلامی در عرصه فرهنگ و رسانه متقبل شدهاند.
وی با تأکید بر اینکه باید به جامعه بازگردیم، اشاره کرد: بازگشت به جامعه به این معنا است که ما بهتدریج در عرصه فرهنگ و هنر فرمان را به دست جامعه بدهیم. باور کنیم این سیاستهای فرهنگی که ۴۰ سال است مبتنی بر محدودیت و ممنوعیت جلو بردهایم فقط دستمان را از جامعه کوتاه کرده است. در حال حاضر از آنطرف آب برای مردم ما شعار مینویسند اما کسانی که با حکومت مخالف هستند با آن شعارهای آنطرف آبی هم مخالف هستند و خود را نه در رادیکالیسم حکومت و نه در رادیکالیسم آن طرف آب نمیبینند.
این جامعهشناس ادامه داد: حکومت اگر میخواهد جامعه به دامن رادیکالیسم آنطرف آب نیفتد ناگزیر است از رادیکالیسم خود در عرصه نمادین بهتدریج کوتاه بیاید. برای مثال ورزشکاری که خودخواسته با اسرائیل مسابقه نمیدهد را تشویق میکنیم اما از آنطرف اگر خانم ورزشکاری بدون روسری نیز در مسابقات جهانی مسابقه داد، او را از عرصه ورزش حذف نکنیم. به مدد جنبش اخیر این پتانسیل وجود دارد که تحولات فرهنگی بیسروصدا پیش روند. جنبش اخیر انرژی را متمرکز و این تحول را جلو انداخت و تسریع کرد. حتی این سازگاری را اکنون در حکومت هم میتوان دید. تغییر زمانی رخ میدهد که بستر و امکان آن فراهم شده باشد. به نظر من همه آن مواردی که آقای کلهر گقتند عقبنشینی حکومت از موضع سفت و سخت حجاب بوده است و این امر چیزی را که امروز با آن موجه هستیم، ممکن کرده است.
آروین در ادامه با یادآوری اینکه زمانی فرمانده نیروی انتظامی معتقد بود چکمه مصداق تبرج است اما اکنون خانمهایی را در سطح شهر میبینیم که روسری ندارند اما مصداق تبرج نیستند، عنوان کرد: خانمی که در سطح جامعه رفتوآمد دارد بیش از آنکه نگران گشت ارشاد باشد، نگران برخی مردهای غریبهای است که ممکن است بهدلیل نشانههایی در پوشش به او به چشم بد نگاه کنند از این رو زن با وجهی از پوشش بیرون میآید که تا حدی احساس امنیت کند. این احساس امنیت در محلها و مکانهای مختلف متفاوت است. شاید در بخشهایی از شهر افراد احساس امنیت دارند و حتی در برخی محوطه شهرکها زنها حتی پیش از وقایع اخیر هم بدون حجاب و مانتو ظاهر میشدند بنابراین این تصور رادیکالیسم که «اکنون که زمستان است زنان با این وضع بیرون میآیند اگر تابستان شود زنان چطور بیرون خواهند آمد؟» اتفاق نمیافتد، نه بهدلیل اینکه جمهوری اسلامی مستقر است بلکه بهدلیل اینکه اینجا جامعه ایران است و زنان مختلف استانداردهای فرهنگی متفاوتی برای پوشش خود در محیطهای مختلف اداری، تحصیلی و غیره در نظر میگیرند.
آروین افزود: هر خانمی متعلق به یک قشر و خردهفرهنگ خاص است و این امر را با یک استاندارد خاصی برای پوشش خودش نمایش میدهد. از سوی دیگر این استانداردهای زنان متفاوت خیلی از هم دور نیست چراکه ما در جامعه در کنار هم زندگی میکنیم و افراد جامعه در نقطه متعادل خوبی کنار هم میایستند.
ادامه گفتار سینا کلهر
در ادامه این میزگرد سینا کلهر، جامعهشناس و معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان به بیان ادامه سخنان خود پرداخت و با بیان اینکه زن مبارز ایرانی سوژه و دستپرورده خود انقلاب اسلامی است، توضیح داد: کمتر به این امر توجه میشود که زن مبارز سوژه خود انقلاب اسلامی و تربیت شده همین انقلاب اسلامی است. این معترضانی که میبینیم خود تربیت شده انقلاب اسلامی هستند اما سیاستی که انقلاب اسلامی در حوزه مسائل زنان تعریف کرد پا به پای سوژه او یعنی زن مبارز انقلابی جلو نیامده است. در سال ۶۹ مهمترین بندهای قانون برنامه توسعه اول گسترش سراسری مدارس دختران و نیز اشتغال بانوان بود. از سوی دیگر در جامعه دائماً تبلیغ شد که زن مبارز انقلابی بر اقشار دیگر از جمله زن خانهنشین ترجیح دارد. از همین رو من جنبش «زن زندگی آزادی» را واکنشی به تحملناپذیری این سوژه یعنی زن مبارز انقلاب اسلامی که دستپرورده انقلاب اسلامی است، میدانم.
وی ادامه داد: به تعبیر گافمن میتوان گفت زن انقلابی مبارز پشت صحنهای ندارد که استراحت کند، نقشها را زمین بگذارد و عاطفه زنانه را بتواند ابراز کند؛ بعد از انقلاب این زن را به رسمیت نشناختیم و نهتنها به رسمیت نمیشناسیم بلکه تحقیرش میکنیم، برای مثال زن خانهدار زن تحقیر شده است. در همین ۴۰ سال انقلاب زن خانهدار مدام تحقیر شده است. جمهوری اسلامی از ایدهاش درباره بانوان کوتاه نمیآید و آنها را زنانی شجاع، فعال در تمامی عرصهها و مبارز و انقلابی میداند که در خانه همسر و مادر خوب است و در جامعه فعال و مشارکتجو، اما بهموازات همین امر، سیاست، بیان و گفتار حاکم بر نظام پیش نمیرود. ما نمیتوانیم با زن تحصیلکرده حاضر در سیاست، محیط علمی و دانشگاهی و… با هر زبانی که خواستیم سخن بگوییم. چراکه این زن شجاع، مبارز و انقلابی تمام رفتار و گفتار ما را ارزیابی میکند.
این جامعهشناس تصریح کرد: انقلاب سوژه خود یعنی زن مبارز را تولید و تربیت کرده است، من البته شخصاً با چنین سوژهای مسأله دارم و همانطور که عرض کردم تبدیل شدن به این سوژه فشار روانی طاقت فرسایی را بر زنان وارد میکند. در هر حال این سوژه باید در خدمت رشد و پیشرفت جامعه و اصلاح آن قرار میگرفته اما سیاست ما نتوانسته پا به پای آن پیش رود. برای مثال این وحشتناک است که ۷۵ درصد تحصیلکردگان زن در جامعه ما به خانه بازمیگردند. اگر قرار بر بازگشت به خانه بود چرا او را به دانشگاه کشاندیم و به ابزارهای انتقادی او را تجهیز کردیم؟ انقلاب، زن مبارز و آگاه و شجاع تربیت کرد و حکومت نیز این را دائماً تکرار میکند اما در حوزه سیاست و قاعدهگذاری کمتر کار کرده است. در همان حال این را باید بدانیم که زن شجاع، آگاه و تحصیلکرده خودش نوع پوشش را انتخاب میکند چراکه سوژگی و فردیت او به حدی قدرتمند است که اساساً تحت هیچ شرایطی نمیتوان به او چیزی را تحمیل کرد. او به قدری آگاه است که متوجه تبعیضهای جامعه سنتی بین زن و مرد و انبوه فشارهایی که جامعه به او تحمیل کرده است، میشود. او اکنون مطالبه بهرسمیتشناختن دارد، مطالبه دیده شدن، شنیده شدن و توجه از موضع برابر و یکسان با مردان دارد.
معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان در ادامه سخنان خود در واکنش به سخنان بهاره آورین در خصوص نقش بوروکراسی در مداخله در امر حجاب، تأکید کرد: من قبول ندارم مسأله بوروکراسی است. به نظر من بحث نیروی اجتماعی و جریان اجتماعی است. این نیرو و جریان اجتماعی فهمی از دین دارد و برای حاکمیت آن تلاش میکند و بوروکراسی را به خدمت میگیرد. این جریان اجتماعی است که از قضا بسیار قدرتمند است و البته تلاش میکند از نیروی بوروکراسی برای پیش بردن هدفش استفاده میکند.
وی تصریح کرد: تنشی که ازسال ۷۶ بین این جریان و جریان حاکم بر کشور برای کنترل بر بوروکراسی ایجاد شد، بسیار شدید بود. در این میان بوروکراسی هم سعی کرده تا حد ممکن از این کشمکش دور شود. اگر از سال ۸۰ تا حدود ۹۸ یعنی قریب به دو دهه گزارشهای سازمانهای مختلف در ترویج حجاب را نگاه کنیم، متوجه میشویم نتیجه تمام آن گزارشها یک کلمه است: «سر کار گذاشتن حاکمیت». بوروکراسی حتی حرف حجاب را هم نزده است. از زد و خورد بین این دو جریان در نهایت آنکه مقاومت بیشتری برای استفاده از بوروکراسی داشته همان جریانی است که تفسیر خاص از فضای عمومی جامعه دارد شاید چون انگیزه بیشتری دارد و آرمانیتر و ایدئولوژیکتر به قضیه نگاه میکند و مدام تغذیه میشود. بوروکراسی با حضور او به لحاظ اقتصاد سیاسی منتفع میشود یعنی بودجه و امکانات میگیرد اما با این حال در داخل دستگاههای دولت دوگانگی مطلق را هم میبینیم؛ به طوری که بخشی از کارمندان و کارشناسان اداری به لحاظ زیست فردی، اعتقادی و دیدگاهی اعتقادی به حجاب ندارند و پیگیری نمیکنند.
کلهر در عین حال خاطر نشان کرد: از سوی دیگر به نظرم همان جریان با تفسیر خاص که گاهی با بر چسب تحجر هم معرفی میشود نیز باید دیده شود. بزرگترین مشکل نخبگان دانشگاهی این است که این جریان را به رسمیت نمیشناسد. به جای اینکه این فهم دینی و این جریان اجتماعی به رسمیت شناخته شود، تمسخر و تحقیر شده است و از آن بهعنوان نماد تحجر و عقبماندگی یاد شده است. این در حالی است که جامعه نخبگانی و فهم طبقه متوسط را هم باید لحاظ میکرد. اگر با این جریان فرهنگی بهجای متحجر خواندن، گفتوگو میشد، حساسیتهای دینی او درک و لحاظ میشد، آن جریان نیز احساس توهین و هتک حرمت به باورهایش نمیکرد. چه بسا اگر دقیقتر اتفاقات دو دهه اخیر را مرور کنیم این نادیده گرفتن و احترام نگذاشتن و درک نکردن باعث تند شدن فضا و افزایش فاصله و شکاف شده است.
این جامعهشناس معتقد است که اگر جامعه و مخصوصاً طبقه متوسط تفکیک فضای عمومی و خصوصی را به رسمیت بشناسد و حوزه عمومی را بزرگتر بداند و بین پوشش درون فضای خصوصی و خانه با پوشش فضای عمومی تفاوت قائل شود و در عین حال حکومت نیز تعریفش از حوزه عمومی را دقیقتر و البته مضیقتر کند میتوانیم در حوزه حجاب به یک نقطهای برسیم که بهینه و مطلوب جامعه است. هر دو طرف ماجرا باید در قلمرو خود بازتعریف جدیدی انجام دهند.
معاون فرهنگی وزیر ورزش و جوانان در عین حال با بیان اینکه لزوماً تمام انتخابهای جامعه و همه مسیرهایی که جامعه میرود درست نیست، خاطرنشان کرد: جامعه نیز در عین حال نیاز به اصلاح از سوی مصلحان و عالمان دارد. ممکن است انتخاب جامعه در پوشش هم درست نباشد اما این اصلاح را باید مصلحان اجتماعی انجام دهند. در برخی موارد جامعه اصالت ندارد اما راه اصلاح این عدم اصالت، اعمال قدرت از بیرون جامعه نیست بلکه از درون خود بدنه جامعه است. مصلح نیز همیشه داخل مردم زندگی کرده و مرجع میان مردم بوده است. مردم هم باید بدانند درست نیست در فضای عمومی هر رفتار و اقدامی را میخواهند انجام دهند. ما باید فضای عمومی را به رسمیت بشناسیم و بین فضای خصوصی و عمومی تفاوت قائل باشیم. اگر جامعه فضای عمومی را به رسمیت بشناسد این امکان در حاکمیت ایجاد میشود که دایره فضای عمومی را مضیقتر تعریف کند تا در نهایت از تنش دور شود.
وی افزود: باید در گفتارمان درباره حجاب تحول بنیادین صورت گیرد و رویکردمان به حضور اجتماعی زن باز گردد. به این معنا که اگر من از پوشش صحبت میکنم از باب این است که نمیخواهم زن از صحنه اجتماع خارج شود و دوباره بازگردد به پستوی خانه بلکه میخواهم صحنه عمومی را برای مشارکت و حضور اجتماعی زن نگه دارم. این تغییر گفتار هم باید با زبان و بیان درست انجام شود.
کلهر با بیان اینکه پس از انقلاب اسلامی تجربههای بزرگی در حوزه ایجاد فضای عمومی سالم برای حضور و مشارکت اجتماعی زنان داشتیم، با ذکر مثالی، عنوان کرد: برای نمونه تفکیک واگنهای مترو یکی از این موارد است که در برخی از کشورهای اروپایی برای کاهش تعرض به زنان از این روش استفاده شده است. اینکه زنان میتوانند بدون محدودیت وارد تمام واگنهای مترو شوند اما در عین حال تعدادی از واگنها را مخصوص بانوان قرار دادیم تا تنها زنان آنجا حاضر شوند، خود تجربهای در حوزه ایجاد فضای عمومی امن برای زنان است. این گشایش برای خانمها و کمک برای حضور آنها در صحنه جامعه است. این گفتار اجتماعی است که به مشارکت زنان برمیگردد و میتواند آشتی بین حکومت و بخش معترض جامعه را رقم بزند. البته نباید این امر را نادیده گرفت تا زمانی که بیان و زبان ما تغییر نکند حتی اگر تمام قوانین برداشته شوند باز هم چالش جامعه و حکومت در موضوع حجاب باقی خواهد ماند.
وی تصریح کرد: ما نمیتوانیم تمرکز بینالمللی را بر موضوع حجاب نادیده بگیریم. به شکل سازمانیافته روی حجاب کار میشود و مسأله سیاسی شده است. سیاستی که از نظر ما با شعار آزادی پوشش زن در واقع بهدنبال انقیاد زن است. باید این متغیر را هم لحاظ کنیم که وقتی بازیگر بیرونی در صحنه وجود دارد همهچیز طبق چیزی که فکر میکنیم پیش نمیرود. حکومت با جامعه میتوانست مصالحه کند اگر بازیگران بیرونی میگذاشتند. بنابراین نباید تهاجم فرهنگی را نادیده گرفت. در حال حاضر هم میتوان در مسأله حجاب با جامعه کنار آمد و با او راه رفت اما ما دیدیم که چطور در برهههایی سیاست وارد این ماجرا شده و اجازه نداده است تصمیمگیرنده، تصمیم درست و مهم را بگیرد چراکه آن عامل خارجی همواره میخواهد ما را در نقطه ضعف نگه دارد.
جمعبندی بهاره آروین
در ادامه بهاره آروین در خصوص سخنان سینا کلهر گفت: به نظر من وجه اجتماعی و فرهنگی این جنبش اخیر یعنی جنبش «زن زندگی آزادی» پررنگتر از وجه سیاسی است. البته شما در پسزمینه نیروی خارجی که به فکر براندازی است را میبینی اما هجوم سیاسی آن لزوماً به آن پیوسته نیست چراکه حرف این جنبش «زندگی آزادانه زن در عرصه عمومی» است و میگوید خود زن تعیین میکند چطور در عرصه عمومی زندگی کند. شما میگویید باید مرز بین عرصه خصوصی و عمومی را بپذیریم اما جامعه میگوید که جامعه امنتر از آنچه شما اوایل انقلاب فکر میکردید است یا به هر حال امنتر شده است و جامعه خودش بر مبنای استاندارد عرفی خودش تعیین میکند زن در عرصه عمومی چطور ظاهر شود.
وی تصریح کرد: ما «زندگی» زن را در خانه محدود کردیم و گفتیم زن مگر برای وجوهی خاص نظیر تحصیل در دانشگاه، اشتغال و… از خانه بیرون نیاید و باقی وجوه را در خانه نگه دارد اما جنبش اخیر میگوید زنان در عرصه عمومی نیز حضور آزادانه میخواند و بحث ما این است آیا حجاب برای این زندگی آزادانه همچنان ضروری است؟ من میگویم خیر ضروری نیست چراکه استانداردهای فرهنگی هر جامعه و شهر خودش تعیین میکند که زن در چه سطحی از زندگی آزادانه باشد. مرزهای آزادی را خود افراد تعیین میکنند. البته برخی اقشار واقعاً از این تعاملات مردم آزار میبینند اما عرصه جامعه خودش باید به نقطه تعادل برسد. ما باید از اینکه اقشار با فرهنگهای مختلف وارد گفتوگو و همزیستی مسالمتآمیز شوند استقبال کنیم و بهجای دامن زدن به تعارض، زمینه گفتوگو و همزیستی را فراهم کنیم.
این جامعهشناس با اشاره به حضور اقشار مختلف فرهنگی در جامعه که ممکن است باورها و سبک زندگی یکدیگر برایشان خوشایند نباشد، یادآور شد: مردم میتوانند به هم تذکر دهند اما مردم مجری اعمال قانون نیستند و حکومت باید روی این بایستد که هرکسی نمیتواند قانون را اجرا کند. حکومت باید بگوید من مکانیزم جامعه را برای استانداردسازی میپذیرم. حضور آزادانه زن در عرصه عمومی هدف این جنبش اخیر است. زنان خواه ناخواه به استاندارد عرفی جامعه بها میدهند و جامعه از آنچه حکومت میفهمد در این زمینه قدرتمندتر است. بله زمانی حکومت به پشتوانه جامعه، حجاب را قانونی کرد اما الآن نمیشود در مقابل استاندارد جامعه مقاومت کرد. حکومت باید در بحث حجاب با خانوادهها ائتلاف کند چراکه در عرصه حجاب خانواده قدرتمندتر است.
جمعبندی سینا کلهر
سینا کلهر نیز در پایان این میزگرد اظهار کرد: خواست اصلی این اتفاقات اخیر و جنبش «زن زندگی آزادی» این است که عرصه خصوصی به عرصه عمومی آید یا حداقل حکومت کاری به کار کسانی که این عرصهها را مجزا نمیپندارند، نداشته باشد. نباید فراموش کرد جامعه از مدتها قبل به همگرایی رسیده است. از سال ۸۸ به بعد بهجای اینکه جمعیت قطبهای جامعه افزایش یابد، قطبها از هر دو سر طیف جمعیت خود را از دست داده است و دو سر قطب نیز به حداقل رسیدهاند. اولین جایی که این همگرایی اثر گذاشته است در برخوردهای گشت ارشاد بوده است. هیچ عجیب نیست که زمانی موافقت با گشت ارشاد ۷۶ درصد بوده و سپس به ۳۶ درصد رسیده است. اتفاق اجتماعی در نگرش به تعاملها رخ داده است. با این حال اتفاقات اخیر دوباره جامعه را دوقطبی کرده است. من برخلاف خانم آروین به حل مسالمتآمیز این مناقشه خوشبین نیستم و فکر میکنم سهم عامل خارجی بیشتر از اینهاست و این عامل تمام تلاشش را میکند تا نگذارد این مصالحه صورت گیرد. به نظر من نیز سیاست ما باید با خانواده ائتلاف کند و به جامعه بازگردد و از طریق خود جامعه اصلاح لازم را انجام دهد. اگر ما بهدنبال مصالحهایم، مصالحه در پذیرش تفکیک فضای خصوصی با فضای عمومی و رعایت هنجارهای فضای عمومی از سوی جمعیت معترض و بازتعریف و تحدید قلمرو این فضا از سوی حاکمیت است.
دیدگاهتان را بنویسید