فرزند پنجم مدتها در ذهن میماند، هربار آدم از خودش میپرسد آیا هریت کار درستی کرد که رفت بچه عجیبالخلقهی در حال مرگش را از وسط کثافت آن آسایشگاه برداشت و برگرداندش به خانه و با این کار، تمام شادی به حق و معمول یک خانواده را از خودش و شوهر و چهار فرزند دیگرش دریغ کرد؟ اینرا آدم به خصوص آخر کتاب از خودش میپرسد، وقتی هریت تنها پشت میز آشپزخانه نشسته و به سناریوهای آینده بن فکر میکند، به اینکه همهچیز، همهی سالهای جوانی خودش و شوهرش و کودکی و نوجوانی فرزندانش که بابت تصمیمش برای نگهداری بن بیهوده و بیثمر و بربادرفته مینماید. روزها میگذرد و آدم همچنان به هریت فکر میکند و به تصمیمش، به مادر بودناش و اینکه آیا انتخاب دیگری داشت؟ آدم خودش را جای هریت میگذارد و فکر میکند بچه آدم بچهاش است، حتی اگر برای دیگران ترسناک و عجیبالخلقه بنماید.
فرزند پنجم بیش از هر چیز یک استعاره قدرتمند است از آنچه جامعه درون خودش خلق میکند و میزاید و استیصالش در مواجهه با این مخلوقاتی که در چارچوب معمول رفتارها و قواعدش نمیگنجند، بن میتواند استعارهای از همه مطرودان یک جامعه باشد. مطرودانی که چون عجیب و غیرقابل فهم و ترسناکند، طرد میشوند، تنها کسانی که بن دوستانه در جمعشان راه مییابد جوانان ولگرد محلهاند، مطرودانی از نوعی دیگر و بعد دوستان خودش در جوانی، جوانانی بیکار که روزگارشان به خوردن و نوشیدن و دیدن فیلمهای خشن تلویزیون میگذرد. آخر کتاب هریت تنها پشت میز آشپزخانه نشسته است و به همه رویاهای از دست رفته زندگیاش فکر میکند. به بن، کسیکه تمام سالهای جوانی خودش و شوهرش، شادی و آسودگی فرزندانش را برباد داد و دستآخر مثل جوانی ناشناس از خانه رفت.
آدم همهاش به هریت فکر میکند و به تصمیماش، به اینکه چه کار دیگری میتوانست بکند؟ آدم همهاش به استیصال جامعه در برابر مخلوقات زاییدهی خودش فکر میکند که در جامعه جایی ندارند و همه ازشان گریزانند، به همه آنهایی که ناخواسته مطرودند. آدم میتواند تا ابد به تصمیم هریت فکر کند و به تصمیم جامعه، به اینکه آیا جامعه حق دارد برای شادی و آسایش اکثریت، اقلیت مطرود را حذف کند؟ آیا اگر هریت میگذاشت بن زنجیرشده و تنها در سیاهی آن آسایشگاه بمیرد و در عوض شادی و خوشبختی خانوادهاش را بازمیگرداند اخلاقی عمل کرده بود یا وقتی مادرانه و چهبسا خودخواهانه، بن را به خانواده برگرداند و همه را از خانهاش تاراند؟ آدم میتواند تا ابد به تصمیم هریت فکر کند و به تصمیم جامعه.
دیدگاهتان را بنویسید