به خاطر فوتبال و بیش‌تر از فوتبال

من نمی‌گویم آرژانتین ببازد چون من طرفدار سنتی آلمان هستم و مثل هر هوادار دیگری دلم می‌خواهد تیم محبوبم قهرمان شود…حتی به خاطر آن فوتبال تیمی منظم و حساب‌شده‌ای که در روزهای خوبش این‌همه به چشم من زیبا می‌آید نیست که دلم می‌خواهد آلمان ببرد،

بیشتر بخوانید
پیچ در پیچ، هیچ در هیچ

هی فکر می‌کنم این دیگر پیچ آخر است، فکر می‌کنم این یکی را رد کنم می‌رسم به جاده‌ی صاف و سرراست، بعد که خسته و نفس‌ بریده می‌رسم سرش می‌بینم یکی دیگر جلوی رویم است، همین‌طور پیچ در پیچ، گردنه‌طور و صعب‌العبور، آن‌قدر که شک

بیشتر بخوانید
چرا سفر؟

حسی مقاومت‌ناپذیر برای نوشتن، تایید دیگری بر قانون من‌درآوردی خودم: آدم فقط وقتی حس نوشتن پیدا می‌کند که نوشته‌ای خوب بخواند؛ حالا دارم «هنر سیر و سفر» دوباتن را می‌خوانم و این کشش مقاومت‌ناپذیر از سر خواندن همین کتاب است. در یکی از کتابخانه‌های کوچک

بیشتر بخوانید
جدی نگیر

برای دکتر صدیق سروستانی که یکی از جدی‌ترین استادانم بود، هست.
کاش می‌شد، کاش می‌شد مرگ را هم جدی نگیرم، کاش می‌شد فکر کنم، مطمئن باشم که باز هم وقتی گذرم به طبقه‌ی چهارم دانشکده بیفتد، به میانه‌ی راهرو که می‌رسم با در چهارتاق باز

بیشتر بخوانید
بهار 92

شما بگیر کمثل سمند 92، خنده هم ندارد:) یعنی به نظر من که این‌طوری است، به نظرم آدمیزاد هر سال یک ورژن از خودش را برای خودش و دیگران رو می‌کند، ورژنی با توانایی‌ها و امکانات متفاوت، با رفع برخی نقص‌ها، برخی افزودنی‌ها، کمرنگ شدن

بیشتر بخوانید