به نظرم این نقد جناب آقای عبدی به نحوهی تصمیمگیری و عملکرد جبههی اصلاحات در انتخابات پیشرو وارد نیست. من با تصمیمات جبههی اصلاحات به دلایلی همدل نیستم* اما منطق تصمیمگیریشان را درک میکنم و به نظرم بهلحاظ سیاسی هم منطق بیربط و نادرستی نیست. آقای عبدی تصمیم جبههی اصلاحات مبنی بر منوط کردن مشارکت به تأیید صلاحیت حداقل یکی از نامزدهای اختصاصی این جبهه را «تقابل» تلقی کردهاند چراکه معتقدند «شرط گذاشتن بهتنهایی بهمعنای تهدید و تقابل است» درحالیکه از نظر ایشان «باید حضور انتخاباتی را از طریق گفتوگو و تفاهم حل کرد و نه شرط و شروط گذاشتن!»
گفتوگو و تفاهم؟ در عرصهی سیاست؟ آن هم در شرایط فعلی ایران؟ به شوخی بیشتر شبیه نیست؟ واقعیت آن است که عرصهی سیاست ماهیتاً عرصهی منازعه بر سر سهم بیشتری از قدرت است، آنچه در قالب توافق در عرصهی سیاست محقق میشود بیش از آنکه از طریق گفتوگو و تفاهم میسر شود، از طریق ائتلافهای مقطعی و ناپایدار در جهت بیشینه کردن منافع و سهم از قدرت امکانپذیر است، اما زیادهروی در ایدهآلیسم رمانتیک تنها مشکل گزارههای بیان شده نیست. به نظر میرسد طرفی که جبههی اصلاحات با اعلام تصمیمش برای مشارکت مشروط با او اعلام تقابل کرده است به قرینهی معنوی از نوشتار آقای عبدی حذف شده است و ایشان دقیقاً نمیگوید این تقابل ادعایی با چه کسی یا کسانی رخ داده است اما میتوان حدس زد طرف تقابل جبههی اصلاحات، موجودیتی است که در افواه تحلیلگران با نام «حاکمیت» شناخته میشود.
بیشتر بخوانید