قانون خوب

۲۱ خرداد، در بحبوحه‌ی رقابت‌های انتخاباتی، قانونی در حوزه‌ی شفافیت ابلاغ شده است که به‌طرزی باورنکردنی و کم‌نظیر، صریح، جامع و فراگیر است، فرسنگ‌ها از آن قانون نیم‌بند و پردست‌انداز دسترسی آزاد به اطلاعات فاصله دارد و مثلاً در انتشار مشروح مذاکرات آنچنان دقیق و جزئی است که به قابلیت خوانش رایانه‌ای هم توجه و تصریح کرده است.

این هم یکی از نعمت و نقمت‌های هم‌زمان بوروکراسی است که این قابلیت را دارد که ز غوغای جهان فارغ کارش را پیش ببرد. به‌هرحال دم همه‌ی آن کارشناسان گمنامی که بی‌سروصدا چنین متن دقیق و کاملی را تهیه کرده و به سرانجام رسانده‌اند گرم. همین یک قانون را بشود در چهار سال آینده اجرا کرد، مملکت در شاخص شفافیت و مبارزه با فساد جهش می‌کند.

بیشتر بخوانید
ضرورت منع تعارض منافع

حالا البته هنوز همه‌چیز روی دور تند است، از آن انتخابات سر ضرب تا فرآیند رایزنی و چینش کابینه، همه‌چیز دارد در کسری از مهلت معمول برای چنین اموری انجام می‌شود. با این‌حال، در همین اوضاع هم رعایت برخی اصول بدیهی و ضروری می‌تواند آسیب‌های ناگزیر ناشی از روال‌های غلط اما جاافتاده و نیز اغماض ناشی از سرعت را تعدیل کند. یکی از مهم‌ترین اصول ضروری، رعایت منع تعارض منافع در فرآیندهای چینش کابینه است بدین معنا که کسانی که کاندیدای دریافت پست مدیریتی هستند و بدین‌لحاظ ذی‌نفع تصمیمات در این خصوص محسوب می‌شوند، خودشان در جایگاه تصمیم‌گیرنده نباشند. ساده‌ترش اینکه گویا اکنون کارگروه‌های فرعی برای بررسی نامزدهای پیشنهادی برای پست‌های مدیریتی در هر وزارتخانه تشکیل شده و هر چند وزارتخانه هم ذیل یکی از کارگروه‌های پنج‌گانه و دست‌آخر هم شورای راهبردی در رأس همه‌ی اینها به‌عنوان تشکیلات تصمیم‌گیرنده در خصوص پیشنهادات برای چینش کابینه سامان یافته‌اند.

بیشتر بخوانید
شکر

شکر، شکر، شکر، خدا را صدهزار مرتبه شکر. به گمانم تا هفته‌ها هر لحظه که یادم بیاید چطور خطر سیطره‌ی رادیکالیسم بر قوه‌ی اجرایی کشور، آن‌هم در حساس‌ترین سال‌های پیش‌رو، از بیخ گوش ملت و مملکت گذشت خدا را شکر خواهم کرد، گرچه راستش همان تجربه‌ی محدود و چهارساله‌ی شورای شهر به من نشان داد که بوروکراسی به همان اندازه که در برابر اصلاح و بهبود مقاوم است، در برابر تغییرات منتهی به ویرانی و تخریب نیز مقاوم است، کلاً بوروکراسی نسبت به تغییر مقاوم است و خب این نعمت و نقمت هم‌زمان است اما به‌هرحال آزمون و خطای مبتنی بر آرمان‌گرایی‌های رادیکال گرچه به دلیل همین مقاومت بوروکراتیک از پیش محکوم به شکست است، اما مجانی و کم‌هزینه هم نیست و هزینه‌اش هم از جیب دم به دم خالی‌شونده‌ی مردم و امید‌های بربادرفته‌ی ملت فاکتور می‌شود.

خدا را شکر، لحظه‌ی تحویل سال امسال حال خوشی داشتم و نوشتم اگر به بهار و سحر و تحویل سال باشد، امسال سالی سرشار از روشنی و خیر و آرامش خواهد بود أن‌شاءالله و حالا از پس همه‌ی این توفان‌های سه‌ ماهه، از وعده‌ی صادق تا سقوط بالگرد و انتخابات نامنتظره و اضطراب کشنده و تلاش‌های نفس‌گیر و در نهایت همه‌ی اینها پیروزی دشوار و شکننده‌ اما مهم و سرنوشت‌ساز میانه‌روی بر رادیکالیسم، حالا شاید آن روشنی و خیر و آرامش، اندک اندک در افق مملکت سوسو بزند إن‌شاءالله.

بیشتر بخوانید
در همین اندک زمان باقی‌مانده

اگر سقوط ناگهانی بالگرد ما را به‌شکلی پرشتاب در فضای یک انتخابات نامنتظره پرتاب نکرده بود، من قاعدتاً باید به‌عنوان یک تحلیل‌گر، در آرامش نشسته بودم و به مسأله‌ی اول و آخر این انتخابات یعنی علل و پیامدهای میزان مشارکتی که به‌شکلی بی‌سابقه پایین بوده است، می‌پرداختم نه اینکه در تلاشی سرگیجه‌آور و سریع، برای دور کردن خطر رادیکالیسم از سر دولت و جامعه، روز و شبم را گم کنم، آن‌هم تلاشی که در نقطه‌ی تمرکز و جهت‌گیری‌اش با تلاش اغلب فعالان هم‌رأی متفاوت است و دشواری پیشبرد کار در این زمان اندک را دوچندان می‌کند.

برخلاف خود دکتر پزشکیان که با هوشمندی و نیز احتمالاً با تجربه‌ای برآمده از پنج دوره پیروزی در کسب جایگاه نمایندگی مردم، در انتخابات جاری نیز جذب آرای اقشار غیرسیاسی را هدف گرفته است، کلیت کمپین تبلیغاتی ایشان به‌سمت برجسته‌سازی و پاسخ به مطالبات طبقه‌ی متوسط و پایگاه رأی سیاسی اصلاح‌طلبان سمت‌وسو یافته است، این در حالی است که تجربه‌ی برآمده از دور دوم انتخابات سال ۸۴ نشان می‌دهد که چطور چرخش و جذب آرای اقشار غیرسیاسی می‌تواند بازی برده‌ی جناح پیروز در دور اول را به شکست در دور دوم تبدیل کند. تجربه‌ای که به‌خوبی و با استناد به عدد و رقم در این تحلیل از آرای دور اول انتخابات تشریح شده است.

بیشتر بخوانید
نه به رادیکالیسم

داشتم به دلایلی فکر می‌کردم که باعث می‌شود نه‌فقط به آقای جلیلی رأی ندهم، بلکه برای رأی نیاوردن او و پیروزی رقیبش فعالانه تلاش کنم که به این نوشته‌ی دکتر سرزعیم برخوردم و دیدم بخش زیادی از حرف‌هایم در همین متن بازگو شده است. واقعیت این است که من هم مانند نویسنده‌ی آن متن در نیت خیر آقای جلیلی برای آبادانی مملکت تردید کمی دارم ولی بر طبق آن قول مشهور، سنگفرش‌های دوزخ را نیات خیر پوشانده است.

بخش زیادی از رویکردهای آقای جلیلی، رادیکال یا به‌تعبیر نویسنده‌ی آن متن، قطبی‌کننده‌ی فضاست و در فضای قطبی‌شده و رادیکال، نه‌فقط پیشبرد توسعه و دموکراسی اگر نگوییم ناممکن، دست‌کم بسیار دشوار می‌شود بلکه بیش از آن، زیست مسالمت‌آمیز و روزمره‌ی افراد کنار یکدیگر نیز خدشه‌دار می‌شود چنانکه در فضای قطبی‌شده‌ی اعتراضات ۱۴۰۱ چنین شد و هنوز هم اثرش در فضای تعاملات دوستانه و گفت‌وگوهای روزمره‌مان باقی است.

بیشتر بخوانید